اعتمادکردن، یکی از رفتار پیوند دهنده زوجین است. بسیاری از ما با قضاوت هایی که از روابط قبلی خود داریم وارد رابطه ای جدید می شویم و ممکن است اعتماد کردن برایمان سخت باشد.اغلب مردم می گویند طرف مقابلمان باید اعتماد را به دست بیاورید:به بیان دیگر وظیفه اوست تا کاری کند که به او اعتماد کنم اما از دیدگاه تئوری انتخاب، اگر شما تصمیم گرفته اید وارد رابطه ای شوید باید اعتماد کنید تا زمانی که خلافش ثابت شود. اعتماد هدیه واقعی و بی هزینه در هر رابطه است. شاید در تصمیم گیری های مهم به اندازه ای که به خودتان اعتماد دارید، به همسرتان اعتماد نکنید. اگر در گذشته قضاوت های ضعیفی داشته اید و از بابت آن آسیب دیده اید آن را بهانه ای برای اعتماد نکردن به شریک کنونی تان ندانید. در عوض می توانید از آن تجربه برای ایجاد بینش و داروی معقول استفاده کنید. اگر ابتدا بیاموزید که به خودتان اعتماد کنید اعتماد کنید اعتماد کردن به دیگران راحت تر میشود.
با این پیش فرض اگر همسرتان به اعتماد شما خیانت کرد با تکیه بر قذرت و توانایی درونی و صداقت و یکپارچگی شخصیت خود می توانیددرباره رابطه تان بهتر تصمیم گیری کنید.این گونه نیست که اگر در رابطه ای از اعتماد سوء استفاده شود حتما آن رابطه به پایان می رسد.خیلی ها توانسته اند بر خیانت غلبه کنند و راه اعتماد مجدد به یکدیگر را بیابند. هرگاه اعتمادتان جریحه دار شد حق دارید هر تصمیی که میخواهید بگیرید ولی هرگز اجازه ندهید بی صداقتی و فریب کاری یک نفر شخصیت و زندگی شما را تعریف و تعیین کند.همسر شما انسان است و هر انسانی در معرض اشتباه بی وفایی سوء استفاده از اعتماد و خیانت نیز ممکن است یکی از همین اشتباهات باشد اما نکته مهم تر این است که اجازه ندهید اشتباه او (بی وفایی و سوء استفاده از اعتماد طبیعی شما) باعث شود احساس کنید ایرادی در شما وجود دارد یا شما در جایی کم گذاشته اید یا به اندازه کافی خوب نبوده اید یا احمق بوده اید که تا این اندازه به او اعتماد کرده اید.اعتماد به همسر بنیاد رابطه ای سالم و رضایت بخش است.