شخصیت خودشیفته
فرد خودشیفته اصرار زیادی به دریافت تحسین وتمجید از سوی دیگران دارد.سه ویژگی برجسته را در این افراد میتوان مشاهده کرد:1) اهمیت فوق العاده زیادی برای خود قائل میشوند.2) همواره درصدد دریافت تحسین وتمجید از سوی دیگران هستند.3)قادر به همدلی،هم حسی و درک دیگران نیستند.
یک محبوب خودشیفته نسبت به خود دارای احساسی ست که روانشناسان ان را "خودبزرگ بینی" می نامندوبه معنای این است که او با برداشتی غلو شده از توانایی ها وموفقیتهای خود به مانند طاووس در میان دیگران راه میرود واز هیچ فرصتی در جلب دیگران به تمجید از بزرگی ذاتی خودش غفلت نمی ورزد. اگرمحبوب شما یک فرد خود شیفته است شما غالبا احساس خواهید کرد که ویژگیها ومحسنات شما از سوی او نادیده گرفته میشود.انها باور دارند که دارای ویژگیهای برتر وخاصی هستند.اگرشما از تحسین انها غفلت کنید با واکنش منفی انها روبرو خواهیدشد.یک محبوب خودشیفته به طور مداوم در مورد خودش لاف میزند وگزافه می بافد وبه همین دلیل در نظر دیگران فردی متکبر جلوه میکند.فرد خودشیفته در یک رابطه عاطفی به دلیل درخواست مداوم توجه وتحسین طرف مقابل را خسته و مستاصل میکند.او دقیقا شبیه به یک کودک رفتار میکندو عزت نفس او بسیار شکننده است.محبوب خودشیفته انقدر خود را مهم میداند که ممکن است صحبت شما را قطع کند چون گمان میکند صحبت خودش مهمتر است.او نمیتواند به تبادل عاطفی دوسویه ودیدن دنیا از زاویه نگاف فرددیگر بپردازدوهمواره نسبت به دیگران حسادت میکند.
شخصیت خود شیفته چگونه شکل میگیرد؟
یک کودک به دو شیوه در بزرگسالی به یک فرد خودشیفته تبدیل میشود.1) والدین به ستایش افراطی کودک میپردازندانها در ارزیابی تواناییهای کودک خود غلو میکنندوبه طور مکرر اورا مورد ستایش وتحسین قرار میدهند.والدین فرد خودشیفته در کنار تحسینهای فراوان فراموش میکنند که به کودک خود گوشزد کنند که هرفرد در کنار نقاط مثبت خود دارای نقاط ضعف هم هست.همچنین این والدین خود را وقف کامل درراه ارضای نیازهای همسرشان میکنند.چنین کودکی به دریافت توجه وتحسین مداوم دیگران عادت میکند وهنگامیکه به سنین بزرگسالی میرسد توقع دارد دیگران (از جمله شما که محبوب اوهستید) به همان روند گذشته به تمجید غیر مشروط او ادامه دهند.
2)دومین روش برای شکل گیری یک شخصیت خودشیفته خودشیفتگی جبرانی نام دارد.دراین روش شایع،این شخصیت به منظور جبران ازارها و بی اعتنایی های شدید تجربه شده کودکی شکل میگیرد.
فرد خودشیفته به عنوان شریک زندگی :
رابطه شما با فرد خودشیفته از همان اغاز رابطه ای نا خوشایند خواهد بود.مگراینکه شمابه طور مداوم به تحسین وتمجید او بپردازید.افراد خودشیفته تنها به شرطی وارد یک رابطه عاطفی میشوند که مطمئن باشند افراد مزبور عزت نفس انها را افزایش خواهد داد.ازهمان اغاز رابطه این افراد سعی میکنند تا چهره ای شاخص از خود نشان دهند.هنگامیکه شما جرات کرده ونیازهای خودتان را بر نیازهای او ترجیح میدهید بدون تردید با اخم وقهرو پرخاش او روبرو خواهیدشد.یک فرد خود شیفته باهوش واشنا با مهارتهای اجتماعی در ابتدا در ابتدا تا حدی که شما گمان کنید با فردی همدل اشنا شده اید ، به شما توجه نشان خواهد داد.اما انگاه که شما را مجذوب خود کرد توجه او دوباره به سمت علایق ونیازهای خود معطوف خواهد شد.اگر در مواردی از او موفق تر عمل کنید بایستی انتظار ناراحتی از سوی اورا داشته باشید.
چرا همواره جذب افراد خود شیفته میشوم؟
1)برخی از ما تمایل داریم در درون یک رابطه تحت کنترل واقع شویم اگرازین دسته افرادباشید ابتدا از قبول حفظ رابطه بااین افراد امتناع میکنید اما به هرحال او در نظر شما فردی قوی وتوانا جلوه میکند.
2)برخی از افراد بزرگسال به منظور کمک به این افراد برای بهبود هویت شکننده انها وارد رابطه عاطفی باانها میشوند در صورتی که این کار نابخردانه واشتباه است زیرا درمان این افراد نیازها به سالهاذ رواندرمانی دارد ودرمان بسیار پیچیده ودشواراست.اگر جزواین دسته افرادهستید به دوران کودکی خود رجوع کنید وببینید شمادر دوران کودکی مراقبت کدامیک از والدین یادیگر افراد مهم زندگی خودرا که دارای این اختلال بوده اند را به عهده داشته اید ؟ شاید ازان دسته افرادی هستید که اگر در حاشیه یک رابطه حضور داشته باشند احساس راحتی میکنند.
3)ممکن است شمااز دیدگاه محبوب خودشیفته خودتان به دنیا نگاه میکنیدوشما کوچکترین محبت وتوجه را نعمتی بزرگ قلمداد میکنید.بدترازهمه این است که ممکن است در طی ارتباط عاطفی با محبوبتان عزت نفس خود رااز دست داده وبه این باور برسید که بدون او ارزش خاصی ندارید.
زندگی با محبوب خودشیفته:
زندگی بااین افراد هرگز مانند زندگی در یک باغ نیست.محبوب شما فردی متکبر،نفرت انگیز،خودمحور وفاقد حس همدلی با دیگران است.اختلال شخصیت خودشیفته از ان دسته اختلالات شخصیت است که از شدت وپایایی زیادی برخوردار است .اگربنابه هردلیلی چاره ای جز سازش وادامه زندگی با شریک خودشیفته خود را ندارید، به توصیه های زیر جهت قابل تحمل تر شدن روابط عمل کنید:
- در درجه نخست از خودتان مراقبت کنید
ازانجایی که زندگی بااین افراد صبرو تحمل بالایی میخواهد زمانهایی را جهت ورزش،استراحت،مراقبه وروابط اجتماعی ،دیدار با دوستان وفامیل ومراجعه به فردی متخصص را در برنامه های خودداشته باشید.
2)رفتارهای مثبت اورا انعکاس دهید.
محبوب شما نیازدارد که مداوم توجه مثبت غیرمشروط به او داشته باشیدو خوشایندی از رفتارش را به او انعکاس دهید.
3)از دریچه حسادت اوبه جهان نگاه کنید
محبوب شما فردی حسوداست وادعامیکند که دیگران به او حسادت میکنندتوجه داشته باشید که او از واکنشی دفاعی روانی به نام فرافکنی استفاده میکند .
4)حدومرزهایی برای رفتار پرخاشگرانه وتحقیر کننده اش تعیین کنید
این افراد اگر احساس کنند مورد توهین قرارگرفته اند به رفتارهای پرخاشگرانه دست میزنند پس اول مراقب باشید صدمه ای به شمایا فرزندتان وارد نیاید.سپس به او قاطعانه بگویید که کدامیک از رفتارهایش برایتان قابل تحمل نیست.وبگویید که ازاقدام به رفتارهای تحقیرکننده کلامی و غیرکلامی اجتناب کنددر غیراین صورت تا مدتی اورا تنها بگذارید یا به بیرون از مکانی که او قرار دارد بروید.
از ویژگی های محبوب خودشیفته خود استفاده کنید
مثلا به او بگویید چقدر خوب است که من باتو زندگی میکنم زیرا دراین زمانه هیچ کس دیگر قادر نیست مانند تو به حرفهایم بخوبی گوش دهد ومرا درک کند.احتمالا چنین تعریفی سبب میشود که او تمام تلاش خود را بکار گیردتا حرف شمارابه اثبات برساند.وکوچکترین نشانه از همدلی اورا تقویت (کلامی وغیرکلامی) کنید.
زمان ترک رابطه
اگر راهبردهارا انجام داده واختلال فرد ازنوع حاد ان باشد ممکن است احساس خستگس فراوانی کنیدوحس کنید که عزت نفستان متزلزل شده است .قبل از ترک او اطرافیان وخانواده وپلیس را در جریان قراردهیدتا نتواند به شمااسیبی وارد کند.