بلوغ عاطفی چیست؟
بلوغ عاطفی به این معناست که افراد بتوانند هیجانات خود را بشناسند و آن ها را مدیریت کنند. این امر به شما کمک می کند تا بتوانید زندگی دلخواهتان را بسازید و در آن شادی و رضایت بیشتری را تجربه کنید. بلوغ عاطفی جنبه های دیگر رشدی نظیر رفتار و افکار انسان را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. به همین خاطر هنگامی که دریک موقعیت دشوار قرار بگیرید، میزان بلوغ عاطفی شما عامل تعیین کننده ای در میزان سازگاریتان با شرایط خواهد بود.
نشانه های بلوغ عاطفی
چطور می توانید از یک رابطه تموم شده عبور کنید؟ یک راه قدرتمند با هدف جنگیدن او برای شما
06 شهریور 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامچطور می توانید از یک رابطه تموم شده عبور کنید؟ یک راه قدرتمند با هدف جنگیدن او برای شما
وقتی کسی رابطه ای رو با ما تموم میکنه، احساسات بسیار متفاوتی رو تجربه می کنیم. اولین احساس ها ترس و اضطراب ناشی از ترک شدن هستن، احساس خالی شدن به دلیل از دست دادن یک شخص، نه از دست دادن کسی به دلیل اینکه او از این دنیا رفته، از دست دادن کسی که هنوز هست اما دیگه متعلق به شما نیست و تصمیم گرفته که شما رو نمیخواد.
یکی از بزرگترین و سخت ترین دردها همین درد از دست دادن هست. غرایز ما در این شرایط بهمون میگن که برای او بجنگیم، برای رابطه بجنگیم، به این دلیل که واقعا و از ته دل این رابطه رو می خواهیم، اما این نیاز به جنگیدن خطرناک هم هست. میخواهم موضوعی رو بیان کنم که دوست دارم با تموم وجود باورش کنید
( وظیفه شما نیست که چیزی رو تعمیر کنید که او شکسته)
بهش فکر کنید
او چیزی رو از بین برده ، یک رابطه رو شکسته. راههای مختلفی برای از بین بردن یک رابطه وجود دارد : سرد شدن او، خیانت کردن او به شما و ... اینها به عنوان یک ضربه اساسی به بنیاد یک رابطه به حساب میان.
چیزی که بسیار ناراحت کننده هست اینه که بعد از بهم خوردن رابطه خیلی از افراد برای به دست آوردن رابطه ای که از بین رفته تلاش میکنن، برای به دست آوردن شخصی تلاش میکنن که خودش رابطه رو به سمت نابودی کشونده. اما وقتی شخصی با شما به هم زده نشون داده که نمی خواد هیچ تلاشی بکنه و اگر او دوباره این رابطه رو میخواد، او هست که باید براش بجنگه، او هست که باید تلاش کنه رابطه رو به دست بیاره، این چالشی هست که او باید به انجامش برسونه. و تنها راهی که باعث میشه او دوباره برای شما بجنگه این هست که متوجه بشه که چیزی رو شکسته و نابود کرده.
چطور میتونه این رو متوجه بشه؟
-
<
مراحل طلاق ( گذر از طلاق عاطفی به طلاق قانونی)
05 مرداد 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آراممراحل طلاق ( گذر از طلاق عاطفی به طلاق قانونی)
ازشروع طلاق عاطفی تا رسیدن به طلاق قانونی 5مرحله مجزا وجود دارد، این 5مرحله معمولا 3سال طول می کشد ولی ممکن است مدت آن در عده ای کمتر و در عده ای دیگر یشتر باشد.این مراحل دارای ترتیب خاصی هستند و زوج ها به ترتیب از آنها عبور می کنند تا به طلاق قانونی برسند.
کم نیستند همسرانی که بنا به دلایلی ترجیح می دهند اسما زن و شوهر باشند ولی رسما و از نظر فیزیکی از هم جداهستند و ممکن است ماه ها و حتی سال ها با همدیگر حرف نزده و رابطه زناشویی نیز نداشته باشند. بسیاری از دانشمندان، طلاق عاطفی را مقدمه ای بر طلاق قانونی می دانند. خاتمه دادن به ازدواج به این سادگی نیست و هر فردی از مراحلی عبور می کند تا سر انجام به طلاق قانونی برسد.
مرحله اول، سرزنش:
در مرحله اول، شروع کننده تمرکز خود را متوجه همسر می کند و او را در تمام اتفاق های گذشته، حال و آینده مقصر می داند. در این مرحله فرد دارای یک تصویر بد و نامناسب نسبت به خود است . ممکن است به راحتی آسیب ببیند. شروع کننده در بیشترذ موارد افسرده و غمگین است و احساس کمبود انرژی می کند و در نظر دوستان و خانواده هم بسیار آشفته به نظر می رسد. خصوصیات وواکنش های رفتاری فرد در مرحله اول، با توجه به اینکه درزمره افراد شروع کننده یا غیر شروع کننده باشد، فرق می کند. در چنین شرایطی مرد یا زنی که در خواست طلاق داده ( شروع کننده) می خواهد از یک زندگی پر از استرس به آرامش برسد چرا که دچار عصبانیت، افسردگی و ترس است ولی سعی می کند همه چیز را عادی جلوه دهد.
مرحله دوم، سوگواری:
در این مرحله غم و اندوه فراوان بر شروع کننده مستولی می شود. به هر اظهار نظری واکنش تند نشان می دهد و به شدت در افکار و احساسات خود غوطه ور می شود. تمرکز حواس خوبی ندارد، به گونه ای که در انجام کارهای روزمره اش با مشکلاتی مواجه خواهد شد. در این مرحله اگر زوج دارای فرزند باشند، به تدریج در انجام مسوولیت هایشان سستی به خرج می دهند و ممکن است یکی از والدین دست روی بچه بگذارد تا شاید هسمر از دست داده را دوباره صاحب شود.
مرحله سوم، خشم:
راه های جدید برای افزایش صمیمیت جنسی
رابطه جنسی رضایت بخش لازمه زندگی زناشویی پایدار و خشنود است. مهم نیست این رابطه هرچند وقت یک بار برقرار شود یا این که چقدر طول بکشد، مهم این است که هردو طرف از آن رضایت داشته باشند
شاید شما هنوز رابطه جنسی داشته باشید ولی در یک زندگی زناشویی ناخشنود احتمال این که هردو از رابطه راضی باشید کم است. شاید این رابطه برای هیچ کدامتان ارضا کننده نباشد.
اول اینکه زوج های ازدواج کرده اغلب این برداشت اشتباه را دارند که وقتی علاقه نسبت به هم فروکش می کند و تمایل جنسی کاهش می یابد، به این معناست که دیگر یکدیگر را دوست ندارند.
این که هردو به ارگاسم برسید مطلوب است، ولی الزامی نیست که باهم به اوج برسید. این نوع رابطه را غالبا در رمان های ویژه بزرگسالان یا در فیلم های هالیوودی می بینیم که دو انسانی که خیلی همدیگر را نمی شناسند، ناگهان در یک نگاه شیفته هم می شوند و باهم اوج هیجان جنسی را تجربه ی کنند. در این نوع رابطه های غیر واقع بینانه زورآزمایی و پهلوان گری های زیادی دیده می شود ولی از عشق و عاطفه انسانی خبری نیست. به خاطر داشته باشید که بسیاری از تجربه جنسی در ذهن رخ می دهد.
یک همسر صبور و دوست داشتنی می تواند از خلاقیت خود برای رساندن شوهرش به ارگاسم، حتی بدون داشتن نعوظ، استفاده کند. ولی ممکن است زنان اگر اول همسرشان کوششی برای رساندن آن ها به ارگاسم انجام ندهد، مایل به چنین تلاشی نباشند. بنابراین، همخوابگی بین یک زوج خشنود می تواند به صورتی غیر یکنواخت انجام شود و ضمن آن اول یکی و بعد دیگری به ارگاسم برسد. شوهر حتی اگر نتواند نعوظ داشته باشد، باز هم با همکاری زنش و با آرامی و ملایمت و با استفاده از هرروشی که زنش می خواهد و خود او نیز تمایل به انجام آن دارد، می تواند او را برانگیزد و به ارگاسم برساند.
روش مورد استفاده به تصمیم هردو بستگی دارد. یک شوهر مهربان و مشتاق می تواند ضمن این که یاد می گیرد همسرش را به ارگاسم برساند در نقش یک هنر پیشه جنسی ظاهر شود. کلید هماهنگی جنسی، رضایت متقابل است: مهم نیست این رابطه چگونه انجام شود. زوج هایی که زندگی ناخشنودی دارند از این موضوع بی اطلاعند. این فعالیت ها مرز سنی ندارند و استفاده از داروها به منظور ایجاد نعوظ نیز ضرورتی ندارد. نیاز به عجله ، نگرانی درباره زمان یا ترس از عدم کفایت یا طردشدن نیست.
اگر شما با همسرتان ارتباط مناسبی نداشته باشید، همخوابی به یک فشار بدل می شود، در حالی که اگر احساس صمیمیت و خرسندی بکنید، ارگاسم هدیه ای خواهد بود که بدون قضاوت درباره خود یا ارزیابی طرف مقابل در آن سهیم می شوید. همخوابی، بدون انتظارات از قبل تصور شده، اغلب تجربه ای لذت بخش و آرامش دهنده است. فشار آوردن به خود برای برقراری رابطه جنسی به معنای اعمال کنترل بیرونی بر خود است، که در این فرآیند ذهن، شمارا به جای لذت بردن از تعامل جنسی بر نحوه انجام این عمل متمرکز می کند.
دانستن این که تقریبا در هربار رابطه جنسی یک ارگاسم برای هر دوی شما قابل دسترس است، همخوابگی را در خاطرتان زنده نگه می دارد. درک فیزیولوژی و چرخه جنسی طرف مقابل بخشی از لذتی است که با شناختن بهتر یکدیگر در مرحله ای تازه و هیجان انگیز از صمیمیت ، فراتر از شیفتگی ابتدایی، صورت می گیرد.
یک زندگی زناشویی محبت آمیز کاملا خصوصی است. هرجور رابطه جنسی ، تازمانی که هردو طرف موافق باشند قابل اجراست. عبارت کلیدی این است: هردوباید در این باره توافق داشته باشند. اگر این توافق در ابتدا وجود نداشته باشد، دوطرف باید با آرامش و ذهنی باز برای رسیدن به راه حل گفتگو کنند. هیچ کدام نباید از شیوه های کنترل بیرونی مانند طرد کردن دیگری، برای رسیدن به خواسته خود بهره گیرند. زوج های رضایتمند همچنان از نظر جنسی به یکدیگر علاقه مند باقی می مانند. یک زندگی زناشویی رضایتمند و خشنود، موثرترند عامل شهوت زا برای زوج است.
سرانجام، اگر هردو احساس آرامش داشته باشید و در کنار هم بدون وجود خشم یا کینه احساس امنیت کنید، به احتمال زیاد یک رابطه جنسی رضایت بخش نیز خواهید داشت. رضایت جنسی در زندگی زناشویی به اعتماد بین دو طرف و همچنین به انجام هرکار ممکن برای داشتن یک رابطه محبت آمیز در تمامی اوقات ، و نه فقط در اتاق خواب، وابسته است.رابطه جنسی ، راهی برای داشتن احساس نزدیکی بهتر و صمیمیت بیش تر است.
نوازش در روابط زناشویی
نوازش در چهارچوب روابط زناشویی،گستره ی سیصدو شصت درجه ای دارد.به عنوان مثال هر رفتاری که بویی از همیاری یا کمک فکری، احساسی و مالی داشته باشد،مثل سلام کردن، دلگرمی دادن و سوپرایز کردن، اشکال گوناگون نوازش هستند:
وقتی همسر یا نامزدتان را به هر بهانه خوشحال یا شادمان میکنید.
وقتی همسر یا نامزدتان را عاشقانه حس و لمس میکنید.
وقتی همسر یا نامزدتان را تشویق، ترغیب و تقویت میکنید.
وقتی به او روحیه، آرامش و دلگرمی میدهید.
وقتی به حرف های او گوش میدهید.
وقتی هنگام ورود او سلام و خوشامد گویی و هنگام رفتنش او را بدرقه میکنید.
وقتی در مقابل دیگران از او حمایت میکنید.
وقتی در مورد او خوش قول هستید.
وقتی برای او ایمیل، پیامک کلامی یا تصویری می فرستید.
وقتی در مواقع لزوم سکوت میکنید.
برای عشاقی که پدرو مادر هم هستند
زن و شوهرها وقتی تصمیم میگیرند بچه دار شوند تصور نمیکنند که بچه ها باعث برخورد و نزاع بین انها شوند.اما بیشتر اوقات دقیقا همین اتفاق رخ میدهد.دو عاشقی که در روز عروسی نمیتوانستند چشم از هم بردارند انقدر گرفتار میشوند که نمیتوانند حتی نیم نگاهی به هم بیندازند، چون بیشتر وقت خود را صرف مراقبت از بچه ها میکنند و فرصتی برای توجه به هم ندارند.اگر شما هم چنین تجربه ای را دارید وقت ان است که در زندگی خود تغییراتی به وجود بیاورید. در سالهای اغازین پدرو مادر شدن حفظ و نگه داری عشق، برای سلامت زندگی مشترک تان ضروری است و بقای زندگی مشترک شما برای سلامت بچه ها هم ضروری است.رفتارهایی که رابطه رمانتیک شما را نگه می دارند در واقع عاملی خواهد بود که پدرومادر خوبی هم باشید.عملی کردن این اصول در زندگی مشترک تان از شما برای بچه هایتان الگویی میسازد که هیچ اموزشی به پای ان نمیرسد.بچه ها بادیدن الگوها می اموزند .اگر میخواهید بچه ها اتاقشان را تمیز نگه دارند اتاق خود را تمیز کنید.اگر میخواهید بچه ها دعوا راه نیندازند شما هم این کار را نکنید.
درست است که عشق رمانتیک شکننده است اما میتوان انرا در طول ازدواج سالم نگه داشت.تنها پیروی از چند قانون عشق شما را تضمین میکند و بچه ها هم شادو خوشبخت بزرگ میشوند.
قانون اول:
نیازهای عاطفی یکدیگر را براورده کنید
<- شانزده اصل برای مشاجره منصفانه
1-از موضع بالغ مذاکره کنید
2- از اولتیماتوم ( اتمام حجت) بپرهیزید
3- اگر یکی ببازد هر دو می بازند
4- درست همان چیزی را بگویید که منظور شماست
5- از متهم کردن و حمله اجتناب کنید
6- اول احساسات خودتان را بیان کنید
<شش خواسته ویران کننده در روابط و چگونه از انها دوری کنیم؟
06 ارديبهشت 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامشش خواسته ویران کننده در روابط و چگونه از انها دوری کنیم؟
در این مطلب با 6 عامل ویرانگر آشنا میشویم . این عوامل الگوهای رفتاری ای هستند که بارها وبارها در میان کسانیکه در ابراز خواسته های خویش ویا در پاسخ دادن به انتظارات دیگران مشکل دارند، تکرار میشود.ببینید این عادات در برقراری رابطه شما با دیگران موانعی بوجود اورده اند یانه.
1-به جای بی فکر بودن اندیشناک باشید
همه ازدواج می کنند بچه دار می شوند،دوست یا شغلی پیدا میکنند وابدا قصدشان این نیست که این روابط به شکست بینجامد.با وجود این چنین اتفاقی میفتد تنها به این دلیل که مردم به نیازهای عاطفی دیگران توجه کافی مبذول نمیدارند.انان از بدذاتی بیفکر نیستند بلکه چنان غرق در مشکلات خویش اند که نیازهای افراد پیرامون خود را نمیبینند.اگر رابطه برقرار نسازید اصلی را که شریک،دوست وهمکارتان میخواهد را زیر پا میگذارید.این امر به نوبت اواری از اعمال متقابل منفی مانند عیب جویی،دفاع، حمله وعقب نشینی که همه ویران کننده رابطه اند را برسما فرو خواهد ریخت.
وقتی شما توجه خود را از نگرانی های خود به نگرانی های دیگران معطوف میکنید با انجام چنین کاری یاد میگیرید انچه را دیگران احساس میکنند بفهمید.باید از خود بپرسیم: هدف اصلی من از این رابطه چیست؟ ایا هدف فقط انجام وظیفه است؟ ایا برای این است که همواره ثابت کنیم حق با ماست؟ ایا من همیشه قدرتمند وتوانا هستم؟ یا هدف بنا کردن صمیمیت وتفاهم یعنی رابطه ای عاطفی ست؟
چهار اشتباه بزرگ که در رابطه با عشق مرتکب می شویم
06 ارديبهشت 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامنشانه های هشدار یک رابطه ی مشکل دار
روابط هرگز یک شبه از هم پاشیده نمی شوند. همواره نشانه های خطر از قبل موجود می باشند که براساس آن ها می توان تنش های احساسی و عاطفی آینده را پیشگویی کرد و دریافت که آیا رابطه دچار مشکل می باشد یا نه؟
این نشانه های هشدار، نشان دهنده ی مشکلات بالقوه در رابطه بوده و نشان دهنده ی چهر مرحله ی تنش در رابطه می باشند. به کرات همگی ما بین این چهر مرحله در حال جابه جایی می باشیم و چنان چه نیاموخته باشیم که چگونه از بروز آن ها جلوگیری کنیم، این چهار مرحله باعث مرگ و زوال روابط ما خواهند شد. این چهار مرحله ی هشدار عبارتند از: مخالفت، انزجار، طردشدگی و سرکوب کردن.
مخالفت
طبیعی است که برخی از اوقات در روابط خود نسبت به دیگران مقادیری مخالفت احساس کنیم، به خصوص در مورد کسانی که به ما نزدیک تر هستند. مخالفت هنگامی اتفاق می افتد مه در مقابل کرده ها، گفته ها و یا احساسات دیگران مخالفت ورزیده و ناراحت می شوید و احساس می کنید که بین شما و آن شخص جدایی افتاده است.
<شش خواسته ویران کننده در روابط و چگونه از انها دوری کنیم؟
30 بهمن 1398 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامدر این مطلب با 6 عامل ویرانگر آشنا میشویم . این عوامل الگوهای رفتاری ای هستند که بارها وبارها در میان کسانیکه در ابراز خواسته های خویش ویا در پاسخ دادن به انتظارات دیگران مشکل دارند، تکرار میشود.ببینید این عادات در برقراری رابطه شما با دیگران موانعی بوجود اورده اند یانه.
1-به جای بی فکر بودن اندیشناک باشید
همه ازدواج می کنند بچه دار می شوند،دوست یا شغلی پیدا میکنند وابدا قصدشان این نیست که این روابط به شکست بینجامد.با وجود این چنین اتفاقی میفتد تنها به این دلیل که مردم به نیازهای عاطفی دیگران توجه کافی مبذول نمیدارند.انان از بدذاتی بیفکر نیستند بلکه چنان غرق در مشکلات خویش اند که نیازهای افراد پیرامون خود را نمیبینند.اگر رابطه برقرار نسازید اصلی را که شریک،دوست وهمکارتان میخواهد را زیر پا میگذارید.این امر به نوبت اواری از اعمال متقابل منفی مانند عیب جویی،دفاع، حمله وعقب نشینی که همه ویران کننده رابطه اند را برسما فرو خواهد ریخت.
وقتی شما توجه خود را از نگرانی های خود به نگرانی های دیگران معطوف میکنید با انجام چنین کاری یاد میگیرید انچه را دیگران احساس میکنند بفهمید.باید از خود بپرسیم: هدف اصلی من از این رابطه چیست؟ ایا هدف فقط انجام وظیفه است؟ ایا برای این است که همواره ثابت کنیم حق با ماست؟ ایا من همیشه قدرتمند وتوانا هستم؟ یا هدف بنا کردن صمیمیت وتفاهم یعنی رابطه ای عاطفی ست؟
درواقع جایی که احساس میکنیم حضور کامل داریم و داریم با یکدیگر بر پایه ای پرمعنا و ژرف ، رابطه ایجاد میکنیم تلاش داریم تا شکارچی لحظات عاطفی هم باشیم یعنی مثلا شما سخن کسی را میشنوید،حالت چهره یا حرکت شخصی را میبینید که شادی، غم، ترس و.. را اشکار میکند .وقتی به انها توجه میکنید شما با کلمات خود ، حالات چهره ویا حرکات به این شخص خبر میدهید که پی به احساساتشان برده اید. لحظات عاطفی را میتوان با اعضای خانواده، دوستان، همکاران و...سهیم شد.
بیشتر...
چرخه پاسخ جنسی به مجموعه ای از مراحل فیزیکی و عاطفی مربوط می شود که وقتی یک فرد تحریک جنسی می شود، رخ می دهد.
در طول چنین فعالیت هایی تحریک جنسی محدود به مقاربت ساییدگی واژن و دخول نیست. چرخه پاسخ جنسی کامل می تواند در طول استمناء، تحریک دستی توسط شریک جنسی، رابطه جنسی دهانی یا فانتزی تجربه شود. دانستن و درک جامع از تغییرات فیزیولوژیکی بدن که در طول یک رابطه رخ می دهد، می تواند به بهبود رابطه جنسی شما، تعمیق روابط با یک شریک و یا ریشه های یک مشکل جنسی کمک کند.
مراحل چرخه پاسخ جنسی
مراحل چرخه پاسخ جنسی یک دستورالعمل کلی هستند و بنا بر تجربه ذهنی هر فرد می تواند متفاوت باشد. هر فرد باید اجازه دهد بدنش به طور طبیعی پاسخ دهد و از بررسی حالات بدن در طول چرخه دست بردارد. تمرکز بر پاسخ جنسی بدن می تواند باعث انحراف از لذت لحظه ای شود و منجر به پدیده “تماشاگر شدن” شود. در این شرایط فرد احساس می کند که یک شخص ثالث در اتاق است، تماشا می کند و نظر خود را در مورد پاسخ جنسی خود می دهد. بنابراین نمی تواند لذت ببرد.
مدل چهار مرحله ای مستر و جانسون:
مدل مستر و جانسون یکی از معروفترین مدلهای پاسخ جنسی است. این مدل شامل یک مرحله هیجان که شامل یک عنصر احساسی است که اغلب برای برخی از افراد برای رسیدن به ارگاسم لازم است. زن و مرد هر دو هر مرحله از مدل چهار مرحله ای را تجربه می کنند، اما مدت هر مرحله برای زن و مرد و یا بین افراد متفاوت است. با رابطه جنسی متعدد، شرکای جنسی می توانند تفاوت در سیکل پاسخ های جنسی یکدیگر را بیشتر درک کنند.
مرحله 1: هیجان
مرحله هیجان شروع برانگیختن است. اگرچه از فعالیت جنسی همجنسگرایانه یا خودارضایی، این مرحله نیز وجود دارد.
افزایش تنش عضلانی
&
راز بخیههای پنهان سندرم «قلب شکسته»/ با افراد داغدار چطور برخورد کنیم؟
25 آذر 1398 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامسندرم قلب شکسته یا به اصطلاح عام «دلِ شکسته» یکی از دردناکترین تجربههای زندگی محسوب میشود و ممکن است در موارد حاد جان افراد را تهدید کند!
از گذشتههای دور مردم معتقد بودند شنیدن یک خبر پرهیجان و دردناک میتواند فرد را دچار حمله قلبی کند، گرچه در آن زمان این فقط یک نظر بود، اما امروز ارتباط بین قلب و عواطف و حالات روانی انسان ثابت شده است تا جایی که اصطلاح «قلب شکسته» یا «دلشکستگی» توصیفی است برای احساس غم شدیدی که هنگام تمام شدن یک ارتباط عاطفی شدید گریبانگیر فرد میشود.
بعد از دست دادن یک فرد چه به دلیل فوت و چه به واسطه جدایی از او، احساسات مختلفی از جمله انکار، عصبانیت، حس گناه، ترس، اضطراب، تصاویر آزار دهنده تنهایی و افسردگی به سراغمان میآید.
هنگامی که یک رابطه عاطفی مهم به پایان میرسد، فرد احساس درد و پوچی میکند، تعادل زندگیاش بر هم میخورد، دچار بیثباتی شده و کنترل خود را از دست میدهد و در دریایی از بلاتکلیفی غوطهور میشود.
این درد بزرگ احساسی تمام احساسات دیگر فرد را تحت تاثیر قرار میدهد و فرد احساس میکند به یکباره همه چیز خود را از دست داده است. ممکن است فرد احساس بی ارزشی کند و این احساس بخش زیادی از تفکرات و نگرشهای وی را به جهان و زندگی دچار تغییر اساسی میکند.
*** مراحل سندرم قلب شکسته یا همان دلشکستگی
بسیاری از افراد دلشکسته احساساتی، چون غم و اندوه و ترس را تجربه میکنند. این احساسات در عینحال که واکنشهای طبیعی انسان در برابر از دست دادن کسی است، اما میتواند کوبنده و ویرانگر نیز باشد، زیرا ما برای روابط خود هزینه فراوانی میپردازیم و طبیعی است که پایان یک رابطه فقدان محسوب میشود.
وقتی دل کسی بشکند، آیندهای که فرد در سر میپرورانده خراب میشود، باناشناختهها مواجه شده و احساس میکند آینده مورد علاقه خود را از دست داده است، در نتیجه دچار احساساتی چون عصبانیت، ناامیدی، پریشانی، تاسف، نفرت، شرمندگی و خجالتزدگی میشود.
عوامل فرهنگی و مذهبی تاثیر چشمگیری در چگونگی مواجهه فرد با شرایط به وجود آمده دارند، هنگامی که افراد فردی را که به او دلبستگی و وابستگی دارند از دست میدهند معمولا مراحلی را پشت سر میگذارند که در درجه اول از دست دادن فرد مورد علاقه خود را انکار میکنند و بعد از آن احساس خشم پیدا میکنند.
پس از این مرحله افراد برای بازگشت فرد مورد علاقه خود چانهزنی کرده و حاضرند کارهای مختلفی برای بازگشت او انجام دهند. سپس مرحله افسردگی را تجربه میکنند و در بهترین حالت نیز پس از گذراندن این مراحل به پذیرش دست مییابند.
این مراحل در همه افراد یکسان نبوده و به همین ترتیب سپری نمیشود، بلکه این امکان وجود دارد که افراد در هر یک از این مراحل ثابت شوند و به طور معمول انتظار میرود در عرض شش تا ۱۲ ماه اندوه فرد پایان یابد و به مرحلهای برسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود کمتر ناراحت شود.
*** علائم جسمی ناشی از دلشکستگی را جدی بگیرید
دلشکستگی بیماری عجیبی است، زیرا در این بیماری هیچ نشانهای از زخم در بدن دیده نمیشود، اما فرد مبتلا به شدت احساس درد و رنج میکند که البته از دست دادن فرد مورد علاقه میتواند از نظر جسمی روی سیستم ایمنی، غدد، عملکرد مغز تاثیرگذار باشد و گاهی احتمال مرگ بر اثر تصادف و بیماریهای قلبی عروقی را نیز افزایش میدهد.
چطور جلویش را بگیریم؟
روان شناسان می گویند دلزدگی زناشویی روندی تدریجی است و ذره ذره در تن و روان ما ته نشین می شود. دلزدگی زناشویی آن قدر موثر است که حتی می تواند بدن ما را هم درگیر کند. اگر شما هم از این سه دسته از نشانه ها رنج می برید بدانید به دلزدگی زناشویی مبتلا شده اید:
نشانه های جسمی
بعضی افراد اصلا دلزدگی را یک نوع احساس خستگی تعریف می کنند. غیر از خستگی و کسالت، دلزده ها علامت هایی مثل بی حالی، سردردهای مزمن، دردهای شکمی و بی اشتهایی یا پرخوری هم از خودشان نشان می دهند. دلزده ها از نظر جسمی هم از پا می افتند.
نشانه های عاطفی
دلزده ها قبل از هرچیز احساس آزردگی می کنند. آنها حس می کنند درزندگی مشترک اذیت می شوند. تمایلی به حل مشکلات نشان نمی دهند و امیدی هم ندارند مشکلات شان حل شود. گاهی این ناامیدی و اندوه آنان را به وادی افسردگی می کشاند. آنها احساس می کنند زندگی پوچ و بی معنایی دارند. حس می کنند کسی را درزندگی ندارند که از آنها حمایت عاطفی کند.
نشانه های روانی
دلزده ها خودشان را باور ندارند، حس می کنند شکست خورده اند و خودشان را دوست ندارند. درست همین احساسات را نسبت به همسرشان هم دارند. آنها دیگر نه همسرشان را قبول دارند و نه می توانند او را دوست داشته باشند.
چرا دلزدگی پیش می آید؟
توقعات غیر منطقی و غیر واقع بینانه
گاهی توقعات ما آن قدر بالا و غیر واقع بینانه است که ازدواج با هر فرد دیگری هم نمی تواند آن توقع ها را برآورده کند. مثلا زنی که توقع دارد شوهرش که از صفر زندگی را با او شروع کرده باید یک ساله هم خانه و هم ماشین بخرد معلوم است با دیدن واقعیت دلزده میشود.
گذشتن از فاز هیجانی اول ازدواج
وقتی زن و شوهر از فاز هیجانی و عاطفی اول ازدواج بیرون می آیند، هر حادثه ی کوچکی را بهانه می کنند تا به همسرشان یک بر چسب منفی بزنند. در این مواقع سکوت مردها نشانه ی بی احساسی شان تلقی می شود و یک بار محبت نکردن زن ها نشانه ی نامهربانی شان.
چرا بعضی ها از افراد در عشق دچار شکست عشقی می شوند؟
07 آذر 1398 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامخودآگاهی ضعیف
فقدان ناشی از شکست عشقی ما را به هسته ی خودمان بر می گرداند. در این زمان است که فرد احساس می کند، درک درستی از خودش نداشته و در مورد خودش، گذاشته اش و تجربیاتش ، اشتباه فکر می کرده است. افرادی که خودآگاهی کمی از خود دارند، در وارد شدن به یک ارتباط دچار اشتباه های فراوانی می شوند، زیرا شناخت درستی از خود ندارند تا بتوانند فرد مناسب و متناسب با خود را بیابند، فقط زمانی به این نتیجه می رسند که دیگر درگیر ععشق شده اند و در آن هنگام تصمیم برای جدایی سخت می شود، اما گویا چاره ی دیگری وجود ندارد.
تجربیات ناکام دوران کودکی
هر فردی در دوران کودکی، دو خواسته ی اصلی دارد، اول این که عشق پدر و مادر را دریافت کند، و دوم پدر و مادرش به یکدیگر عشق بورزند. بسیاری از ما در کودکی خود نتوانسته ایم به این دو خواسته ی اصلی خود برسیم و در این باره ناکام شده ایم. بنابراین همیشه این دو خواسته دربزرگسالی هم ما را همراهی می کند و مثل این است که کار ناتمامی داریم که باید انجام شود . به ویژه در انتخاب های عشقی خود سعی میکنیم به این دو خواسته ی اصلی پاسخ دهیم و ناکامی خود را از بین ببریم. بنابراین در بزرگسالای به طور نا خود آگاه ابتدا خود را در شرایط کودکی و شرایط خانه ی دوران کودکی با همان موضوع اصلی ( پدر ، مادر) قرار می دهیم و سپس تلاش می کنیم ناکامی های دوره ی کودکی را در این زمان جبران کنیم.مثلا اگر ارتباط با پدر به هم ریخته بوده است و تصویر پدر برای ما مخدوش است، احتمالا وارد ارتباط مجدد با او می شویم تا این رابطه ی اصلی را اصلاح و بازسازی کنیم. وارد رابطه با فردی شبیه به پدر می شویم تا هم بااو صحبت و هم از او محبت دریافت کنیم. ممکن است اینها چیزهایی باشد که در کودکی ناتوان از انجامش بوده ایم یا در انجام آن ناکام شده ایم، و حالا تلاش می کنیم به ما برای به اتمام رساندن این دو هدف ناخودآگاه و ناتمام کمک کند، اما غافل از آنکه همان ناکامی را دوباره تجربه می کنیم.
نداشتن مهارت ارتباطی
<