تک فرزندی، آسیب ها و مزایایش وقتی فقط یک فرزند داریم
02 خرداد 1401 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامتک فرزندی، آسیب ها و مزایایش وقتی فقط یک فرزند داریم...
بیش از این، خانواده ها معمولا تعداد زیادی فرزند داشتند، به طوری که هرکس حداقل 3-4 خواهر و برادر داشت و در مواردی حتی خیلی بیشتر . اما رفته رفته، خانواده ها ترجیح می دادند فرزندان کم تری داشته باشند. درواقع به نظر می رسد این تغییر اجتناب ناپذیر باشد. در زندگی امروز، در بسیاری از خانواده ها، پدر ساعات زیادی از روز را بیرون از خانهمی گذراند و مادرهم، یا خود شاغل است یا مشغولیتی چون درس دارد. به علاوه، در دوران گذشته، معمولا خانواده ها دورهم زندگی می کردند، مادر بزرگ و پدر بزرگ و خاله و دایی. بنابراین همیشه بزرگ تری برای مراقبت از بچه ها بود و لازم نبود پدر و مادر خودشان تمام مسئولیت های مراقبت از فرزند را برعهده بگیرند. آن زمان، آن ها از کمک و حمایت دیگران برخوردار بودند، اما در زندگی امروز، والدین دست تنها باید فرزند خود را بزرگ کنند. خوب یا بد، در زندگی مدرن امروزی بسیاری به داشتن تنها یک فرزند قانع هستند ووقتی مجموع شرایط را می سنجند، می دانند که داشتن فرزند بیشتر ساده نخواهد بود. با این حال، نگرانند از این که تک فرزندی به نفع فرزندشان نباشد.
حرف ها و باورهای عمومی
بسیاری می گویند بچه هایی که خواهر و برادری در خانه ندارند دچار مشکلات رفتاری می شوند.آن ها همیشه تنها و افسرده اند. هیچ کس را ندارند که بااو بازی و درد دل کنند و در آینده هم همیشه تنها خواهند ماند. حتی بسیاری به نوه ها هم فکر می کنند که ممکن است دیگر خاله و دایی و عمه و عمویی نداشته باشند. اما این حرف ها چقدر درست هستند؟ واقعا تک فرزندها سالم بار نمی آیند؟ در اطرافتان خانواده یا فردی را می شناسید که تجربه ی تک فرزندی داشته باشید؟ به نظرتان با بقیه متفاوت است؟
ترس کودکان
کودکان ما از پدیده هایی میترسند که اغلب ما بزرگسالان آن ها را ترسناک نمی دانیم. برای چنددقیقه به دوران کودکی خود برگردید، به زمانی که سایه های اجسام در شب، موجب ترس ووحشت شما کی شد.در آن لحظه چه احساسی داشتید، اکنون درباره سایه ها چه فکر می کنید، آیا ترس شما پوچ و بی معنی نبوده است؟
احساسات و تصورات کودکان برای آن ها کاملا واقعی است. وقتی که کودک با عروسک ها و اسباب بازی هایش بازی می کند و به هرکدام از آن ها شخصیتی می دهد، چرا سایه روی دیوار نباید هیولایی بزرگ باشد که قصد دارد او را بگیرد؟
تمامی احساسات کودکان – حتی آن ها که بار منفی دارند- باید به عنوان واقعیت مورد پذیرش قرار گیرند. اگر والدین قبول کنند که ترس و دلهره بخش طبیعی زندگی کودک است و در برابر اضطراب های فرزندشان ملایم و صبور باشند، در رویارویی با ترس به او بهترین کمک را کرده اند، زیرا او احساس خواهد کرد که هر اندازه هم پریشان و آشفته باشد، بازهم والدینش تعادل خود را از دست نخواهند داد و می توانند با حضور خود از او حمایت و پشتیبانی کنند.
ترس دو کاربرد مهم برای فرد دارد، اول آن که باعث تمرکز فکری می شود و دوم انرژی لازم برای روبه رو شدن با موقعیت های ناشناخته را در او ایجاد می کند.
<با کمک این 10 بازی شما هم به راحتی می توانید کودکانتان را با بازیهای آپارتمانی آشنا کنید
15 ارديبهشت 1401 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامبا کمک این 10 بازی شما هم به راحتی می توانید کودکانتان را با بازیهای آپارتمانی آشنا کنید .
امروزه به علت گستردگی رسانه ها و آموزش هایی که از طریق آن ها به خانواده ها داده می شود، سطح آگاهی و اطلاعات خانواده ها از مسائل تربیتی و عوامل پرورش دهنده شخصیت کودکان بسیار افزایش پیدا کرده است. شاید دیگر نتوان پدر و مادری را یافت که از اهمیت و نقش بازی در رشد شخصیت و پرورش هوش و عواطف کودکان بی خبر باشند! اما امروزه متاسفانه به دلیل مشغله های زیاد والدین و نیز فضاهای محدود زندگی به ویژه در آپارتمان های کوچک فرصت بازی های متنوع و همراه با شور و هیجان از بسیاری از کودکان سلب شده است، بنابراین والدین باید بتوانند با تلاش و دقت این محرومیت جدی را جبران کنند. شاید برای شما هم مانند بسیاری از پدران و مادران جوان سوالاتی وجود داشته باشد. از جمله این که چه بازی هایی با چه شیوه هایی برای کودکان در سنین مختلف مناسب است. در اینجا کودک شما را با انواع بازی های موثر در آپارتمان آشنا می کنیم.
1-بازی تشخیص جهات ( هدف: جهت یابی، دقت، تمرکز)
قابل اجرا از 5 سالگی این بازی می تواند به شکل انفرادی یا با تشکیل چند گروه 2 نفره انجام شود. در گروه های 2 نفری چشمان یکی بسته می شود و نفر دیگر به عنوان راهنما فقط با دادن علامت چپ، راست، جلو، عقب، زیر، رو ، بالا، پایین فرد دیگر را راهنمایی می کند تا شی ء مورد نظر را پیدا کند. در شکل انفرادی همه افراد گروه به عنوان راهنمای فرد هستند. در این بازی، زمان مطرح است.
برای فرزندتان نامه بنویسید:
عشق
احتمالا عشق مهم ترین کلمه ای است که می توانید در نامه به فرزندتان از آن استفاده کنید. حتی اگر هر روز به فرزندتان می گویید" دوستت دارم"، وقتی آن را برای فرزندتان می نویسید، پیام خود را به صورتی متفاوت با او به اشتراک می گذارید.
لذت
وقتی فرزندتان متوجه می شود که از انجام دادن کاری که او دوست دارد لذت می برید بسیار خوشحال می شود. به چیزهای ساده ای که لبخند را به صورت شما و فرزندتان می آورد فکر کنید:
بچه مضطرب کیست؟
اضطراب چندین چهره دارد.بعضی از بچه ها آشکارا نشان می دهند که اضطراب دارند،عده ایی از آنان اضطراب خود را پنهان میکنند و نگرانی شان را بروز نمی دهند در حالی که بچه هایی مضطرب و عصبانی هم هستند که از سر استیصال در برابر محدودیت های خودشان واکنش نشان می دهند.از لحاظ آمار جمعیتی شیوع اضطراب به میزان 7/5 تا17 در صد در کل بچه ها دیده میشود.میزان اختلالهای اضطراب تا حدود کمی به بالا رفتن سن ربط دارد.با این حال بیشترین مطالعات در مورد اختلال های اضطرابی در بچه های بالای هفت سال انجام شده است.بنابرین شیوع اختلال های اضطرابی در بچه های کوچکتر نامعلوم است.دختر های دارای اختلال های اضطرابی،اغلب بیشتر از پسرها تمایل دارند بیماریشان تشخیص داده شود،هر چند این پسرها هستند که برای درمان به نزد پزشک آورده می شوند زیرا نشانه های رفتار مضطربانه،مانند گریه کردن،خجالتی بودن و پریشانی آشکار-از لحاظ اجتماعی در پسر ها کمتر از دختر ها قابل قبول است.تحقیقات بیشماری درباره رفتار بچه های مضطرب نشان می دهد که اکثر آنها بیش از یک اختلال ناشی از اضطراب در یک زمان دارند،که از آن به عنوان"بیمار گونه مشترک"یاد می شود.اگر برای درمان آن کاری انجام نشود نشانه های اختلال های اضطرابی با گذشت زمان بیشتر سبب ناتوانی فردی می شود و روند بیماری را با نوسان هایی در دوره زندگی مزمن میکند.
در رشد نوجوان کارشناس شوید
این راز نخست مستلزم اختصاص وقتو تلاش مستمر از سوی شماست و من کمکتان خواهم کرد دست به کار شوید.
من خودم را باور دارم!
اسم من پایی است.
فرزند پروری مثبت
قانون اساسی برای پدر و مادر بودن این است:هیچ قانونی وجود ندارد.یک چیز برای هر فردی صادق نیست و چیزهایی که تقریبا برای هر فردی صادق است همیشه اینطور نخواهد بود.به تجربه دریافتم پیشگیری از مشکلات بهتر از حل آنهاست.
زمان خواب
اگر کودک روال معمول خانه را درک کند،انتقال از وضعیتی به وضعیت دیگر آسان تر است.در تصمیم گیری برای زمان خواب برنامه خانواده و مقدار خوابی که کودک به آن نیاز دارد،باید مورد توجه قرار گیرد.زمانی که کودک برای خوابیدن آماده می شود نیز عامل مهمی است.بعضی از کودکان فعال،قبل از خواب حداقل به یک ساعت زمان نیاز دارند تا آرام بگیرند و به خواب بروند.بعضی دیگر به محض آنکه سر خود را روی بالش می گذارند به خواب می روند.
اگر کودک صبح به مدرسه،مهد کودک یا نزد پرستار می رود،خانواده باید طوری برنامه ریزی کند که در طول شب به اندازه کافی بخوابد و برای آماده شدن جهت فعالیتهای روزانه هم وقت کافی داشته باشد.
بیشتر...
به من دست نزن
اختلال کمبود توجه بیش فعالی
*نشانه های اختلال کمبود توجه-بیش فعالی چیست؟
تربیت جنسی با آموزش جنسی تفاوت دارد
بیشترین پرسشی که والدین از روانشناسان و مشاوران مسایل جنسی می کنند،این است که تربیت جنسی با آموزش جنسی چه تفاوتی دارد و چگونه می توان به سوالات جنسی کودک پاسخی ساده و منطقی داد؟
تربیت جنسی با آموزش جنسی تفاوت دارد.آموزش جنسی شرح جزئیات روابط و مراحل جنسی است اما آنچه در تربیت جنسی مطرح است،ارائه مجموعه اطلاعات جسمانی،روانی،اجتماعی و دینی در مورد مسائل جنسی یا در اختیار گذاشتن اطلاعات لازم در مورد مسائلی است که با غریزه جنسی کودک مرتبط است و آموزش آن از سالهای اول زندگی کودک شروع میشود.در این سالها باید مسائلی به کودک آموزش داده شود که ممکن است ارتباطی با آموزش جنسی نداشته باشد،اما بعدها همین موارد در روابط و تعاملات جنسی به او کمک خواهد کرد.
جنسی کودک سولات جواب ساده می خواهد
سن مناسب برای آگاه کردن کودک از مسائل جنسی زمانی است که او سوال جنسی میکند و شروع آن در کورکان متفاوت است.به گفته والدین اولین و مهمترین سوالی که کودک میپرسد این است که بچه چطور ایجاد می شود و چگونه به دنیا می آید؟
ما نباید به کودکمان دروغ بگوییم یا سوال او را بی جواب بگذاریم.والدینی که به سوال جنسی کودک پاسخ نمیدهند یا به کودک می گویند او را از بیمارستان گرفته اند یا از کسی خریده یا از جایی آورده اند یا آنکه القا میکنند که بچه از خوردن چیزی از سوی پدر و مادر و بزرگ شدن او در شکم مادر ایجاد می شود،باعث ایجاد ترس و دلهره در کودک شده و روان او را بیمار میکنند.
داستان را این گونه بگویید
میتوانید برای ارائه یک داستان منطقی از یک روان شناس کمک بگیرید یا با زبانی کودکانه برای فرزندتان این گونه توضیح دهید،وقتی پدر و مادر میخواهند که بچه ای داشته باشند ب یکدیگر از خداوند درخواست می کنند که به آنها بچه ایی بدهد.خداوند هم یک کودک زیبا در شکم مادر قرار میدهد.آن کودک طی 9 ماه در شکم مادر بزرگ می شود و پس از گذشت این مدت در بیمارستان توسط پزشک به دنیا می آید،اماشاید کودک بپرسد که چرا پدر ها بچه بدنبا نم آورند؟باز هم میتوانید با زبانی کودکانه بگویید خداوند بدن پدر و مادر را متفاوت آفریده است و فقط مادر ها می توانند بچه به دنیا بیاورند.
ازچه سنی آغاز میشود
سنین 3تا 5 سالگی ببعد سن سوال کردن است و بخشی از پرسش های کودکان نیز در مورد مسائی جنسی است.از حدود 5سالگی ببعد ممکن است کنجکوی های جنسی به گونهایی دیگر در میان کودکان دیده شود.
به عنوان مثال پسر بچه ایی که مادر خود را در حال عوض کردن لباس می بینید میخواهد او را نگاه کند اما پدر و مادر باید پوشش مناسب را در منزل و هنگام استحمام فرزندشان داشته باشند. پس مسئله مهم این است که پدر و مادر هنگام استحمام فرزند جنس مخالفشان پوشش مناسب را حفظ کنند.
کودکان را بی اعتماد نکنیم
در بعضی از موارد کودکان سوال هایی میپرسند که پدر و مادر فکر می کنند مناسب سن شان نیست و نمی دانند چگونه باید به این پرسشها جواب دهند.در اینگونه مواقع نباید به هیچ عنوان به کودک دروغ گفته شود.اگر پدر و مادر نمی داند که چه جوابی بدهند،باید جواب را بتعویق بیاندازند و مثلا بگویند "هر وقت بزرگ تر شدی من برایت توضیح می دهم"،"وقتی به مدرسه رفتی من جواب تو را خواهم داد."در واقع به تعویق انداختن و فرصت گرفتن بهترین کاری است که والدین می توانند انجام دهند.نباید اطلاعات اشتباه به کودک داده شود با دروغ گفتن نه تنها کنجکاوی کودک تامین نمی شود بلکه اگر چیزی به کودک گفته شود و او متوجه دروغ والدین شود کنجکاویش بیشتر هم خواهد شد.مثلا برخی پدر و مادر ها به فرزندشان میگویند "ما تو را خریدیم"همین اطلاعات غلط باعث بی اعتمادی کودک به والدین می شود.
مهم آن است که والدین در برابر این نوع پرسش ها به خود مسلط باشند و ضمن آن که شنونده خوبی هستند به کودک اجازه دهند سوال را کامل بپرسد. باید توجه داشت اگر والدین به عنوان نزدیک ترین افراد به کودکان مورد اعتماد آن ها نباشند به کودکان یاد می دهند نسبت به سایرین هم احساس بد بینی و منفی گرایی پیدا کنند. به این ترتیب کودکان کم کم می آموزند به هیچ کس اعتماد نکنند که این ممکن است تبعات بدی را در آینده برای آن ها به وجود آورد.
<استقلال چیست؟ به چه آدمی مستقل می گوییم؟
استقلال یکی از نیازهای انسان است. همه ی انسان ها به نوعی به دنبال مستقل شدن هستند. به این عنی که فرد بتواند تصمیم گیری کند، روش های زندگی خود را انتخاب کند، تجربه کند، مرتکب خطا شود و مهارت بیاموزد.
استقلال یک امر مطلق نیست. این طور نیست که انسان ها اگر به استقلال نیاز دارند دیگر به وابستگی نیاز ندارند. وابستگی یکی از نیازهای انسان هاست که زندگی جمعی ما را تامین می کند. مادر بهترین حالت استقلال، در عین حال وابسته ایم. یعنی استقلال ما به وابستگی های مان گره خورده است. به عبارت دیگر این دو موضوع در دو طرف یک طیف قرار دارند و ما در میانه ی آن طیف هستیم. استقلال نیازی است که در همه ی آدم ها وجود دارد و یک نیاز مطلق نیست. انسان به دنبال استقلال می گردد و در عین حال در پی وابستگی نیز هست. اگر می گوییم نوجوان تمایل به استقلال دارد، معنایش این نیست که به وابستگی به خانواده تمایل ندارد. وقتی تمایل به استقلال نوجوان نادیده گرفته می شود، در مواردی، وی برای رسیدن به استقلال مجبور است نیازش را به وابستگی به خانواده نادیده بگیرد و این باعث می شود که ارتباطش را با خانواده اش قطع کند، از خیر کمک های آن ها بگذرد و نیاز خود به وابستگی، در ارتباط با دوستانش جست و جو کند.
استقلال ممکن است در اشکال کختلف باشد. می تواند در زمینه ی تصمیم گیری، ابراز احساسات و هیجانات یا در حوزه های مربوط به رفتارها، شغل، تحصیل، اخلاق و ... باشد. اتفاقی که در دوران نوجوانی می افتد، گذر از دوران کودکی است، گه در آن وابستگی بسیار زیاد است به این معنی که کودک در حوزه های مختلف به والد وابستگی دارد. اوج این دوره، دوره ی نوزادی و شیر خوارگی کودک است که هر چه فرد بزرگ تر می شود و رشد بیش تری می یابد ، استقلال را بیش تر تجربه می کند . ما انتظار داریم که این سیر مستقل شدن، فرآیندی پیوسته باشد و نه یک فرآیند مقطعی. این فرآیند از همان اوایل کودکی شروع می شود ولی در 10یا 11 سالگی سرعت می گیرد و به تدریج تا حدود 18 یا 19 سالگی کامل می شود. در این هنگام فرد آمادگی پیدا می کندکه کاملا ازخانواده مستقل شود. معمولا در این دوره والدین احساس می کنند که نوجوان شان دارد از آن ها جدا و دور می شود. این فرآیند جدایی معمولا در اوایل نوجوانی اتفاق می افتد ولی در انتها، نوجوان به سمت خانواده باز می گردد. در تمام این دوران ارتباط های عاطفی با خانواده برقرار است.
در این زمان تعریف جدیدی از ارتباط با خانواده شکل می گیرد، تعریفی که نوعی احساس فردیت یافتگی هم در آن متبلور می شود. در این هنگام نوجوان به خانواده اعلام می کند که: می خواهم خودم تصمیم بگیرم، خودم تجربه کنم و ... این خودم، خودم ها در واقع یک نوع اعلام استقلال است. در این طور مواقع، والدین به سبب نگرشی که از قدیم نسبت به فرزند خودشان دارند و با توجه به وابستگی های دوران کودکی، دایما گوشزد می کنند که این کار را بکن و آن کار را نکن، این کار خوب است، این کار بد است و ... و این رویه را ادامه می دهند و به همان شیوه عمل می کنند. در این مواقع است که به مشکل بر می خورند و درگیری اتفاق می افتد. نوجوان اعلام می کند: من خودم تصمیم خواهم گرفت. اگر والد نسبت به این نوع نگرش یا تغییراتی که در این فرآیند اتفاق می افتد آگاه باشد طبعا می تواند روش خود را تغییر دهد و متناسب با رشد نوجوان، آن ها هم تغییر کنند. همان طور که هیچ وقت یک بزرگسال را وادار نمی کنیم که این کار را بکن و آن کار را نکن بلکه در مورد آن ها انتظارات و در خواست های خودمان را مطرح می کنیم . آن ها هستند که تصمیم می گیرند و از این که نپذیرند ممکن است ناراحت شویم ولی انتظار نداریم حتما بپذیرند. گاهی نیز با آن ها وارد مذاکره می شویم و سعی می کنیم عقایدمان را نزدیک کنیم. در همه ی این حالات استقلال بیش تری برای تصمیم گیری فرد مقابل در نظر می گیریم.
این ،" شیوه ی تعامل با بزرگسال است. با این حال با نوجوان نمی توان به شیوه ی بزرگسال رفتار کرد. از یک سو نوجوان توانایی بیش تری برای استدلال منطقی کسب کرده است و می خواهد از این توانایی استفاده کند و در تصمیم گیری ها مستقل باشد، از سوی دیگر این سبک استدلال به قدر کافی پخته نیست و هنوز نوجوان تجربه ی کافی را کسب نکرده است. بنابراین نمی توان به تصمیمات آن ها اعتماد کرد. مشکل وقتی پیدا می شود که والدین انتظار داشته باشند نوجوان به اندازه ی آن ها تجربه داشته باشد تا بتواند تصمیم بگیرد. یا این که حالا که والدین ، هم استدلال شان از پختگی بیش تری برخور دار است و هم تجربه ی بیش تری دارند، چه اشکالی دارد که تصمیمات را آن ها اتخاذ کنند و نوجوان هم به همین دلیل بپذیرد؟ بدین ترتیب همه چیز مرتب خواهد بود. بسیاری از والدین این گونه فکر می کنند و سعی می کنند اوضاع را به دقت تحت کنترل داشته باشند. این همان شیوه ای است که در مورد کودکان نیز به کار می رود. در مورد نوجوانان باید شیوه ی دیگری را اتخاذ کنیم.
بیتیید همین حالت را در نظر بگیریم که یک والد آگاه و با تجربه برای نوجوانش تصمیم می گیرد و او نیز به خوبی اطاعت می کند. در ابتدا همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت. نوجوان موفقیت هایی را در صحنه های اجتماعی کسب می کند. او کم تر دچار مشکل شده و با خطرات کم تری هم روبه رو می شود. ولی اتفاقی دیگر در پشت این ماجرا روی می دهد و آن این است که در چنین شرایطی توانایی های نوجوان برای تصمیم گیری و حل مشکلات نادیده گرفته می شود. تمام تصمیمات توسط فرد دیگری گرفته شده است. بنابراین در شرایطی که پدر یا مادر حضور نداشته باشند، تصمیم گیری برای او بسیار دشوار خواهد بود. در واقع در این زمینه نوجوان کانلا ناتوان است. اگر چه او در سال های نوجوانی کم ترین مشکل را داشته است ولی در سال های جوانی و میانسالی مشکلات بسیاری خواهد داشت.
شیوه ی تعامل با نوجوان باید با در نظر گرفتن جمیع جهات فوق باشد. باید نوعی هدایت اتفاق افتد. باید سعی کنیم از روش استدلال خود نوجوان برای تصمیم گیری های استفاده کنیم. و او را متقاعد کنیم که این تصمیم یک تصمیم درست است. در این صورت او خود استدلال کرده و از توانایی هایش استفاده نموده است. به علاوه، ما نیز در این فرآیند مشارکت داشته ایم.
درچه زمانی کودکان یا نوجوانان رسما اعلام استقلال می کنند؟
فرد در دو دوره اعلام استقلال می کند، در دو سالگی و در دوره ی نوجوانی. دوسالگی زمانی است که شیرخوار از مادر مستقل می شود. در این سن کودک به والد می گوید: (( خودم می خواهم کارهایم را انجام دهم. خودم می خواهم غذا بخورم. خودم می خواهم لباس بپوشم.)) والد احساس می کند کودکش با او لجبازی می کند، در حالی که این رفتار راهی برای به دست اوردن استقلال است و شیرخوار به این ترتیب اعلام استقلال می کند.
دومین دوره ای که فرد اعلام استقلال می کند، دوره ی نوجوانی است. در این دوره نوجوان می خواهد مستقل شود، اما نه از مادر، بلکه از خانواده، در این دوره ارتباطات اجتماعی گسترده تر از فضای خانواده است. نوجوان به سبب نیاز به مستقل شدن برای خودش حریم خصوصی تعریف می کند. وی به شدت از این حریم خصوصی مراقبت می کند. به علاوه مایل است در تصمیم گیری های خانواده نقش داشته باشد و مسئولیت برخی امور را به دست گیرد. این امور ابتدا در حوزه ی فعالیت های ساده و جاری خانواده است که به تدریج به مسائل پیچیده تر منتهی می شود.
<خدمات ارایه شده به سازمانها
ساعت کاری ما :
- شنبه - چهارشنبه :صبح 9:00 - 14:00 بعدظهر 16:00 - 21:00
- پنجشنبه: صبح 9:00 - 14:00