چرا سر بچه ها داد می زنید؟
چرا با داد و هوار کردن می خواهید بچه را سر جایش بنشانید؟
در بیشتر وارد ما به این امید سر بچه ها داد می زنیم که آنها یاد بگیرند دفعه ی بعد بدون داد زدن ما، کاری را انجام بدهند یا ندهند.
اما چیزی که در واقعیت اتفاق می افتد کاملا برعکس است!
با تکرار فریاد زدن بر سر کودک ، ما به آنها یاد می دهیم تا زمانی که سرشان داد نزنیم، جدی نیستیم.
این باور نادرست است که اگر با صدای بلند حرف بزنیم یا نکته ای را گوشزد کنیم، کودک مان راحت تر می تواند آن نکته را به خاطر بسپارد و در آینده کار اشتباهش را تکرار نخواهد کرد.
نکته ای که به آرامی و با شیوه های درست گوشزد می شود بسیار موثر تر و عمیق تر در ذهن کودک جا می افتد تا نکته ای که با داد زدن به کودک منتقل می شود.
هنگامی که سر کودک داد می زنید در واقع درک اطلاعات توسط کودک را مختل میکنید. اما وقتی به آرامی اشتباهاتش را به او گوشزد کنید او با آسودگی خیال می تواند درک کند که منظور و هدف شما چیست.
اگر به هر علتی سر کودک فریاد کشیده اید بسیار مهم است که در شرایط مناسبی از او عذرخواهی کنید. این کار به شما کمک می کند تا بیشتر حواس تان به واکنش هایتان باشد تا روشی غیر از داد زدن را برای تربیت کودک خود انتخاب کنید.
از اینکه با لایکهاتون، به انتشار بیشتر مطالب فرهنگی و آموزشی کمک می کنید سپاسگزاریم
مسوولیت پذیری
بهترین سن ایجاد مسوولیت پذیری
بهترین سن ایجاد روحیه مسوولیت پذیری در کودکان چه زمانی است؟
ج: دوران خردسالی ،؛ بهترین زمان برای آموزش مسوولیت پذیری است، چرا که کودک به طور فطری به کار و فعالیت علاقه دارد و برایش لذت بخش است و احساس مهم بودن را در او بر می انگیزد. افزون بر این، روحیه استقلال طلبی و خود اتکایی کودک می تواند والدین را در این امر کمک کند.
شما می توانید با توجه به سن فرزند خود، اموری را به او واگذارید تا به مرور به انجام کارهای شخصی و انجام مسوولیت های واگذار شده عادت کند.
کودکان نوپا به جمع و جور کردن لباس ها، قرار دادن لباس های کثیف در سبد مخصوص ، ریختن زباله ها در سطل زباله و ... علاقه دارند.
کودکان 2 ساله می توانند جوراب ها را جفت، و لباس ها را مرتب کنند.
کودکان 3 و 4ساله دوست دارند غذایشان را خودشان بخورندو لباس ها و کفش هایشان را خود بپوشند.
کودکان 5 ساله مایلند میز غذا یا سفره را بچینند، کشوها و رختخواب را مرتب کنند، البته مقصود از چیدن میز یا سفره، حمل و نقل ظرف های داغ غذا یا اشیا ی خطرناک مانند چاقو یا ظرف های قابل شکستن نیست.
کودکان 6 ساله دوست دارند و می توانند نیازمکندی های اولیه منزل ( نان، سبزی، ماست و...) را با فرض مصونیت از خطرها بخرند.
<خجالت و کمرویی و راههای درمان آن چیست؟
کمرویی یکی از مشکلات جدی برخی کودکان و نوجوانان است و اگر درمان نشود به نوعی بیماری روانی تبدیل خواهد شد .یکی از مهمترین عوامل شکوفا نشدن استعدادهای کودکان و نوجوانان کمرویی است.
علل:
1-انتقال از والدین
برخلاف تصور برخی که کمرویی ارثی است، این گونه نیست.بلکه در واقع از والدین به کودک منتقل میشود.به والدین توصیه میشود برای جلوگیری از این انتقال ، با تمرین و تلقین ، خود را وارد صحنه های گوناگون کنند و از کمرویی بپرهیزند.
2-سختگیری بیش از حد
وقتی در ادب، نظم، عبادت،تحصیل و ...بسیار سخت بگیرید فرزندتان دچار کمرویی میشود.زیرا همیشه او را واداشته اید که کارها را به بهترین شکل انجام دهد و اکنون از این میترسد که اگروارد فعالیتی گروهی شود و به کاری دست زند نتواند انرا به بهترین شکل انجام دهد. بدینن جهت وارد گروه نمیشود واز انجام فعالیت های گروهی گریزان است.توقع بیش از حد شما از کودک همین مشکل را ایجاد میکند.
3-القائات نادرست
متاسفانه گاهی در جامعه و به ویژه در مدارس ،کمرویی با ادب اشتباه میشود و کودک کمرو را بدین جهت که سخن نمیگوید و آزاری ندارد با ادب میخوانند و با این القای نادرست کمرویی را در او تثبیت میکنند. گاهی کمرویی دختران با حیا اشتباه میشود در حالیکه حیا صفتی بسیار پسندیده است و کمرویی ناپسند شمرده میشود و حیا و اجتماعی بودن برای دختران قابل جمع است.
راههای درمان:
1-فشارها وسخت گیری ها را کم کنید و به فرزندانتان ازادی نسبی بدهید.
<از چه سنی باید جلوی دروغگویی کودکان را گرفت؟
23 مرداد 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آراماز چه سنی باید جلوی دروغگویی کودکان را گرفت؟
دروغگویی تا حدود 6 سالگی طبیعی است وجای نگرانی نیست. علت دروغگویی کودکان تا این سن تخیل قوی است.او نمیتواند بین بیداری و رویا و حقیقت و مجاز فرق بگذارد.کودک در این سن جاندارپندار است و به اشیا جان میدهد.وقتی با عروسکش بازی میکند به گونه ای با او حرف میزند که گویا زنده است.
دروغگویی از 6 سالگی به بعد عللی دارد:
1-محیط
دروغگویی اعضای خانواده یا نزدیکان ،کودک را دروغگو میکند. صدای در منزل بلند میشود پدر میفهمد طلبکار است. به فرزندش میگوید بگو پدرم در خانه نیست.پدر به طور غیرمستقیم دروغگویی را به فرزند خود منتقل میکند.
2-جلب توجه
کودکان به طور فطری به توجه نیاز دارند وگاهی برای جلب توجه دیگران ،دروغ میگویند.توصیه میشود به حد کافی به انان توجه کنید تا مجبور نشوند از این طریق ،توجه دیگران را به خود جلب کنند.
3-انتقام جویی
کودک گاهی دروغ میگوید تا از دیگری انتقام بگیرد و در این حالت باید والدین به کودک درس انصاف بدهند وبگویند که پسندیده نیست برای انتقام از دیگری، دروغ بگوید.
4-ترس از تنبیه
اگر کودکان از تنبیه بدنی در امان باشند دروغ نمی گویند.اگر کودک بداند در صورت اشتباه معلم یا والدین او را تنبیه نمیکنند، بلکه به او اگاهی میدهند حقیقت را خواهد گفت.
<آموزش نظم به کودکان:
آموزش نظم به کودکان شاید به نظر کاری مشکل و زمان بر باشد اما اموزش از راه صحیح به سرعت نتیجه میدهد حتی در مورد سرسخت ترین کودکان.
-هرگز در مقابل بی نظمی فرزندتان از کوره در نروید
-کودکان فراموش کارند و نیاز به یاداوری دارند پس هرازگاهی به انها یاداوری کنید
-به فرزندتان مسئولیت و حق انتخاب دهید تا احساس قدرت کنند
-برای هر وسیله ای در اتاق کودک جای معینی تعیین کنید
-در اموزش نظم به کودکان نباید از انها انتظار کمال مطلوب داشت
-مراقب باشید که تن صدایتان دوستانه و بیان کننده حسن نیت شما باشد
-در ازای انجام مسئولیت به کودک پاداش مادی ندهید چون این کار انگیزه های درونی کودک را کور میکند
شایع ترین انواع ترسها در سنین مختلف کودکان:
11 مرداد 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامشایع ترین انواع ترسها در سنین مختلف کودکان:
شش ماهگی: ترس از غریبه ها
هشت ماهگی: جداشدن از والدین، افتادن
یک سالگی: جدا شدن از والدین،صدا، حیوانات،حمام کردن، دکتر
دوسالگی:جداشدن از والدین، آموزش توالت رفتن،حمام کردن،شب هنگام خواب، دکتر
سه سالگی: از دست دادن والدین،آموزش توالت رفتن، شب خوابیدن، موجودات خیالی، هرکسی که از نظر ظاهری با اعضای خانواده تفاوت داشته باشد مانند: اشخاص ناتوان و معلول، کسانی که رنگ پوست شان متفاوت است و...
چهار سالگی: صدا، حیوانات،شب هنگام خواب،موجودات خیالی، کسی که از نظر ظاهری با اعضای خانواده تفاوت دارد، از دست دادن والدین، مرگ، طلاق
پنج سالگی: صدا، حیوانات، موجودات خیالی ( روح، دیو)، گم شدن، رفتن به مهدکودک،از دست دادن والدین، مرگ، صدمه جسمانی
به عنوان یک والد چگونه هوش هیجانی کودکان را چگونه ارتقا دهیم؟
05 مرداد 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامبه عنوان یک والد چگونه هوش هیجانی کودکان را چگونه ارتقا دهیم؟
کودکان می خواهند عادلانه، صبورانه و با احترام رفتار کنند اما در عمل، بین خواستن برای درست رفتار کردن با کودک و داشتن توانایی برای موفقیت در انجام این کار دشوار، تفاوت وجود دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد آگاهی از هیجانها و توانایی مدیریت احساس ها بیش از بهره هوشی تعیین کننده موفقیت و کامیابی در همه بخشهای زندگی به ویژه روابط خانوادگی خواهد بود. افزایش هوش هیجانی کودکان به آنها در رویارویی درست و موثر با فراز و نشیب زندگی کمک می کند. پیامدهای نیاموختن هوش هیجانی نگران کننده است. شواهد نشان می دهند دخترانی که احساساتی چون اضطراب و گرسنگی را از یکدیگر نمی آموزند خطر اختلالات در آنان بیشتر است. در پسران ، تکانشی بودن در سال های نخست زندگی نشانگر خطر بالای بزهکاری و پرخاشگری است. ناتوانی در مدیریت اضطراب و افسردگی احتمال سوء مصرف مواد و 7 رفتارهای پرخطر را در بزرگسالی را بالا می برد.
بسیاری از راهنمایی های متداول امروزی به والدین، دنیای هیجانها را نادیده می گیرد در حالیکه کودکانی که والدینشان پیوسته آموزش هیجان را به کار می برند وضعیت جسمانی بهتر، نمرات تحصیلی بالاتر و سازگاری بیشتری با دوستان خود دارند، مشکلات رفتاری و خشونت کمتری نشان می دهند و در کل از سلامت هیجانی بیشتری برخوردارند.
آموزش هیجان به کودکان شامل پنج مرحله است:
1-آگاهی از هیجانها و احساسات کودک: یعنی هوشیار بودن نسبت به وجود هیجانها در دیگران. بیان نکردن علاقه، خشم یا ناراحتی به این معنا نیست که کودک آنها را تجربه نمی کند. برای آگاهی از هیجانات کودک ابتدا باید به هیجانات خود واقف باشید. والدینی که سعی می کنید هنگام اضطراب ، صبور و مهربان باشید یا زمانیکه عصبانی هستید به اجبار لبخند بزنید در حال انکار احساس خود می باشید. این کار کمکی به شما نخواهد کرد بلکه شدت فشار روانیش مارا افزایش می دهد. در کودکان نیز چنین اتفاق می افتد پس لازم است شرایط بروز هیجانات را برایشان فراهم کنید و اجازه بدهید با آنها خود روبرو شوند. اگر فکر می کنید کودکتان احساس ناراحتی، ترس یا خشم می کند بهتر است تلاش کنید خودتان را به جای او بگذارید تا دنیا را از دیدگاه او ببینید. این کار کمک میکند بفهمید وقتی برادر کوچیکترش دفتر تکالیفش را پاره می کند چه احساسی به او دست می دهد و به جای اینکه سرزنشش کنید که چرا دفتر را جلوی دست برادرش قرار داده راه حلی برای رفع این معضل پیدا کند.
2- شناخت هیجان به عنوان فرصتی برای گفتگو و آموزش: برخی والدین تلاش می کنند تا احساسات منفی فرزندان را نادیده بگیرند به این امید که این احساسات از بین خواهد رفت. اما این شیوه به ندرت کار ساز است. برعکس زمانی از بین خواهد رفت که کودک بتواند در مورد آنها صحبت کند و احساس کند دیگران او را درک می کنند. بهترین زمان آموزش هیجان هنگامی است که هیجان کودک بالا می گیرد . اگر کودک 5 ساله شما از رفتن به مطب دندانپزشکی می ترسد بهتر است ترس او را پیش از رفتن بررسی کنید تا اینکه صبر کنید برروی صندلی دندانپزشکی بنشینید و گریه و زاری کند.
3- گوش دادن همدلانه و پذیرش احساسات کودک: هماهنگی با هیجانهای کودک مستلزم توجه داشتن به زبان بدن، حالات چهره و حرکت بدن اوست. همانطور که وی احساسش را ابراز می کند آنچه که شنیده یا فهمیده اید به او انعکاس دهید تا مطمئن شود با دقت به او گوش می دهید و احساساتش را می پذیرید. در میان گذاشتن نمونه هایی از زندگی خودتان می تواند شیوه ای اثر بخش در نشان دادن درک شما باشد. وقتی کودک شما بخاطر کادویی که خواهر کوچیکترش گرفته ناراحت است به جای سرزنش کردن احساس حسادتش به او بگوئید ( من هم وقتی کوچک بودم و خواهر یا برادرم هدیه ای می گرفت حسودی می کردم) با این کار او مطمئن می شود چنین احساساتی پذیرفتنی هستند. برای آرام کردنش بگوئید ( توهم حتما روز تولدت هدیه ای خواهی گرفت).
با کمک این 10 بازی شما هم به راحتی می توانید کودکانتان را با بازیهای آپارتمانی آشنا کنید .
30 تیر 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامبا کمک این 10 بازی شما هم به راحتی می توانید کودکانتان را با بازیهای آپارتمانی آشنا کنید .
امروزه به علت گستردگی رسانه ها و آموزش هایی که از طریق آن ها به خانواده ها داده می شود، سطح آگاهی و اطلاعات خانواده ها از مسائل تربیتی و عوامل پرورش دهنده شخصیت کودکان بسیار افزایش پیدا کرده است. شاید دیگر نتوان پدر و مادری را یافت که از اهمیت و نقش بازی در رشد شخصیت و پرورش هوش و عواطف کودکان بی خبر باشند! اما امروزه متاسفانه به دلیل مشغله های زیاد والدین و نیز فضاهای محدود زندگی به ویژه در آپارتمان های کوچک فرصت بازی های متنوع و همراه با شور و هیجان از بسیاری از کودکان سلب شده است، بنابراین والدین باید بتوانند با تلاش و دقت این محرومیت جدی را جبران کنند. شاید برای شما هم مانند بسیاری از پدران و مادران جوان سوالاتی وجود داشته باشد. از جمله این که چه بازی هایی با چه شیوه هایی برای کودکان در سنین مختلف مناسب است. در اینجا کودک شما را با انواع بازی های موثر در آپارتمان آشنا می کنیم.
1-بازی تشخیص جهات ( هدف: جهت یابی، دقت، تمرکز)
قابل اجرا از 5 سالگی این بازی می تواند به شکل انفرادی یا با تشکیل چند گروه 2 نفره انجام شود. در گروه های 2 نفری چشمان یکی بسته می شود و نفر دیگر به عنوان راهنما فقط با دادن علامت چپ، راست، جلو، عقب، زیر، رو ، بالا، پایین فرد دیگر را راهنمایی می کند تا شی ء مورد نظر را پیدا کند. در شکل انفرادی همه افراد گروه به عنوان راهنمای فرد هستند. در این بازی، زمان مطرح است.
2- بازی تقلید صدای حیوانات ( هدف: افزایش دامنه توجه، مهارت های کلامی، رفع خجالت، نشاط) قابل اجرا از 3 سالگی
به هر یک از کودکان یک شماره می دهیم و به آن ها می گوییم که هر فرد با شنیدن شماره اش باید صدای یک حیوان را تقلید کند مثلا شماره یک صدای جوجه، شماره 2 صدای گربه و... سپس یک شماره انتخاب می شود و فرد باید با شنیدن شماره، صدای حیوان موردنظر را تقلید کند. کسی که شماره ا ش را قراموش کند یا نتواند به موقع صدای حیوان را تقلید کند بازنده است.
3- بازی نشست و برخاست ( هدف : افزایش دقت، سرعت عمل، تحریکات جسمی و مغزی ) قابل اجرا از 3 سالگی
به کودکان توضیح داده می شود که وقتی می گوییم بنشینید باید بایستید باید بنشینید یعنی برعکس حرف گوینده عمل کنید . برنده کسی است که بدون اشتباه به دستورات عمل کند.
<
روش هایی برای علاقه مند کردن کودکان به مطالعه
06 ارديبهشت 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرامروش هایی برای علاقه مند کردن کودکان به مطالعه
1-خواندن را به فعالیتی لذت بخش تبدیل کنید
کودکان به طور طبیعی به بازی و سرگرمی علاقه دارند.اگر خواندن را به فعالیتی لذت بخش تبدیل کنید میتوانید مطمئن شوید که کودک بصورت خودجوش به مطالعه علاقمند خواهدشد.با انجام بازی های زیر میتوانید مطالعه را به فعالیتی لذت بخش تبدیل کنید.
الف- رسیدن به خط پایان
این بازی برای کودکانی که با بی میلی کتاب میخوانند مفید است.با این بازی در کودک این انگیزه ایجاد میشود که نه تنها کتاب را تا اخر مطالعه کند بلکه موجب میشود انرا با دقت بخواند.
بیشتر...
روش هایی برای علاقه مند کردن کودکان به مطالعه
04 اسفند 1398 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرام1-خواندن را به فعالیتی لذت بخش تبدیل کنید
کودکان به طور طبیعی به بازی و سرگرمی علاقه دارند.اگر خواندن را به فعالیتی لذت بخش تبدیل کنید میتوانید مطمئن شوید که کودک بصورت خودجوش به مطالعه علاقمند خواهدشد.با انجام بازی های زیر میتوانید مطالعه را به فعالیتی لذت بخش تبدیل کنید.
الف- رسیدن به خط پایان
این بازی برای کودکانی که با بی میلی کتاب میخوانند مفید است.با این بازی در کودک این انگیزه ایجاد میشود که نه تنها کتاب را تا اخر مطالعه کند بلکه موجب میشود انرا با دقت بخواند.
کتابی را که مناسب فرزندتان است انتخاب کنید خودتان انرا بخوانید و فهرستی از واژه های جالب ویا عبارت های مهم انرا انتخاب کرده وبه ترتیب صفحات بنویسید.سعی کنید حتما از صفحه اول واخر نیز واژه یا عباراتی را انتخاب نمایید.فهرست را به فرزندتان بدهید و از او بخواهید در حین خواندن کتاب به هر واژه یاعبارتی از فهرست که برخورد کرد انرا علامت بزند.در صورتی که همه واژه های فهرست را علامت زده بود،او را تایید و تحسین کرده یا جایزه ای به او بدهید.
ب-بازی ساختن زنجیر کتاب
مقداری کاغذ رنگی تهیه کنید وبه اندازه های مساوی برش دهید به طوریکه بتوان انهارا با استفاده از چسب تبدیل به حلقه کرد.به فرزندتان بگویید هرکتابی را که مطالعه میکند مشخصات انرا روی یکی از کاغذها یادداشت کند وبا چسب مایع انرا به شکل حلقه در اورده و به کمک شما به سقف بچسباند .سپس با مطالعه هرکتاب یک حلقه جدید ساخته وانرا به حلقه قبلی وصل کند.به او بگویید وقتی حلقه های کاغذی به زمین برسد از شما جایزه ای خواهد گرفت.
ج- زنگ کتاب خوانی
با همه اعضای خانواده قرار بگذارید که هروقت صدای زنگ خاصی شنیده شد همه کارهای خود را کنار بگذارند وشروع به مطالعه کنند.صدای زنگ را میتوانید به وسیله دهانتان ، گوشی موبایل ویا هر روش دیگری تولید کنید.بهتر است صدای زنگ خنده اور ونشاط بخش باشد.تلویزیون را خاموش کنید، تلفن را قطع کنید. موقع به صدا در امدن زنگ هیچکس حق ندارد به کار دیگری جز مطالعه کتاب بپردازد.ولی هرکس میتواند چیزی که دوست دارد اعم از کتاب، روزنامه و مجله مطالعه کند.مدت زنگ مطالعه را میتوانید بین 15 تا 30 دقیقه تعیین کنید و هرهفته حداقل یکبار اینکار را انجام دهید.
2- به فرزندتان هدیه ای بدهید که نیاز به کتاب و مطالعه داشته باشد.
همه کودکان هدیه گرفتن را دوست دارند شما میتوانید هدیه ای را انتخاب کنید که نیاز به کتاب داشته باشد مثلا :
کم رویی چیست؟
کم رویی، صفت فردی است که به خاطر ترس، محتاط بودن و عدم اطمینان او نزدیک شدن به او مشکل است. فرد کمرو هشیارانه از مواجهه با افراد یا چیزهای مشخص یا انجام کاری همراه آن ها بیزار است. در گفتار یا کردار خود ملاحضه کار است. از ابراز وجود بیزار است و به طور محسوسی ترسو است. ممکن است فرد کم رو کناره گیر یا بی اعتماد و یا از خمیر مایه دیگری باشد: شخصیتی پرسش انگیز، بی اعتماد و مشکوک. فرهنگ لغت، کم رویی را به عنوان ناراحت بودن در حضور دیگران تعریف می کند. اما به نظر می رسد که این تعریف مطلب زیادی به آن چه عموما درباره کم رویی می دانیم بیفزاید. هیچ تعریف واحدی کفایت نمی کند، زیرا کم رویی برای افراد مختلف دارای معانی متفاوت است. کم رویی شرایط پیچیده ای است که آثار مختلفی بر جای می گذارد، از ناراحتی کمختصر تا ترس بی مورد از مردم و روان رنجئری حاد.
علل کم رویی
کم رویی علل مختلفی دارد. بعضی از آن ها از این قرارند:
وجود فرم کم رو در خانواده مثل پدر، یا مادر کم رو و الگوگیری کودک از او، تحقیر کودک در خانه و مدرسه، زدن برچسب کم رویی بر کودک و تلقین کم رویی به او، مقایسه کودک با دیگران، بیش از حد از کودک توقع داشتن، تجارب منفی کودک در موقعیت های کودک مختلف، نقل مکان های مکرر خانواده، ترتیب توالد، طلاق یا مرگ یکی از والدین، آرمان گرایی والدین و یا جامعه.
کودکان ما از پدیده هایی میترسند که اغلب ما بزرگسالان آن ها را ترسناک نمی دانیم. برای چنددقیقه به دوران کودکی خود برگردید، به زمانی که سایه های اجسام در شب، موجب ترس ووحشت شما کی شد.در آن لحظه چه احساسی داشتید، اکنون درباره سایه ها چه فکر می کنید، آیا ترس شما پوچ و بی معنی نبوده است؟
احساسات و تصورات کودکان برای آن ها کاملا واقعی است. وقتی که کودک با عروسک ها و اسباب بازی هایش بازی می کند و به هرکدام از آن ها شخصیتی می دهد، چرا سایه روی دیوار نباید هیولایی بزرگ باشد که قصد دارد او را بگیرد؟
تمامی احساسات کودکان – حتی آن ها که بار منفی دارند- باید به عنوان واقعیت مورد پذیرش قرار گیرند. اگر والدین قبول کنند که ترس و دلهره بخش طبیعی زندگی کودک است و در برابر اضطراب های فرزندشان ملایم و صبور باشند، در رویارویی با ترس به او بهترین کمک را کرده اند، زیرا او احساس خواهد کرد که هر اندازه هم پریشان و آشفته باشد، بازهم والدینش تعادل خود را از دست نخواهند داد و می توانند با حضور خود از او حمایت و پشتیبانی کنند.
ترس دو کاربرد مهم برای فرد دارد، اول آن که باعث تمرکز فکری می شود و دوم انرژی لازم برای روبه رو شدن با موقعیت های ناشناخته را در او ایجاد می کند.
کودکان نباید در محیطی زندگی کنند که عاری از مشکلات و دشوار باشد، چرا که بزرگ شدن آن ها مستلزم روبه رو شدن با وقایع و کسب تجارب گوناگون است. اگر کودکی برای مقابله با ترس هایش همیشه وابسته به والدین و اطرافیانش باشد، انتظار دارد که آن ها همیشه مشکلات او را حل کنند.
تربیت فرزندان باید به گونه ای باشد که علاوه بر احساس مسوولیت به آن ها عزت نفس نیز بدهد و باعث شود که آنها خودشان را دوست بدارند. وقتی فرزندان بااین روش بزرگ شوند، دیگر نیازی نیست برای این که احساس قدرتمندی کنند و یا حتی برای جلب توجه و محبت، به مواد مخدر، دوست های ناباب و روابط نادرست روی آورند.
ده کلیدی که در زیر آمده است به شماوالدین عزیز کمک می کند تا با به کارگیری این روش های اثبات شده بتوانید فرزندانی سال ( از لحاظ روحی و شخصیتی ) تربیت کنید.
1-به کیفیت زمانی که با فرزندتان می گذرانید، توجه کنید.
پرورش عزت نفس فرزندان به این امر مهم بستگی دارد که کیفیت زمانی که با آن ها می گذرانید چگونه است. مهم نیست چه مدت در کنار آن ها هستید، کیفیت خوب و ایجاد روابط صحیح بین شما اهمیت دارد. اغلب ما به قدری سرمان شلوغ است که به محض تمام شدن کار اول به فکر شروع کار دوم و ... هستیم. بنابراین هرگز نمی توانیم حواس مان را 100- درصد روی گفته های فرزندمان متمرکز کنیم.
شاید تنها وانمود کنیم به آن ها گوشمی دهیم ولی در اصل حواس مان جای دیگری است. اگرزمانی را که با فرزندان مان می گذرانیم پر کیفیت نباشد و آن ها بهره لازم را از بودن در کنار ما نبرند، باید انتظار بدرفتاری از جانب آن ها را داشته باشیم.
همواره به خاطر داشته باشید که حتی اگر سرسری هم به گفته های فرزندتان گوش بدهید بسیار بهتر از حالتی است که به او بی اعتنا و بی توجهی نشان دهید.
بهتر است بدانید بیان احساسات هیچ گونه مشکلی به وجود نمی آورد . اگر کسی در مورد خاصی نظری بدهد، این تنها نظر و عقیده اوست، نباید با او بحث و جدل کرد تااو را مجبور به اطاعت از خود کنیم. به عنوان مثال وقتی فرزندتان به شما می گوید:" مامان شما اصلا برای من وقت نمی گذراید،" حتی اگر اینطور هم نباشد و شما تا سرحد امکان سعی می کنید برای او وقت بگذارید و حتی چنددقیقه ای قبل هم با او بازی کرده اید باید متوجه شوید که او نظرش را به شما ابراز کرده است. بنابراین به احساسات و عقاید او احترام بگذارید و بگویید:" فکر می کنم مدت هاست که وقت نکردیم دوتایی با هم باشیم، پس بیا فکر کنیم که از این به بعد چه کار کنیم تا تو هم راضی باشی."
2- با اعمال تان برروی او تاثیر بگذارید.
آمار نشان داده است که احتمالا بیش از 2000 بار در روز به فرزندان مان " بکن و نکن" می گوییم. جای تعجب نیست که آن ها نسبت به گفته های ما بی توجه شوند و طوری وانمود کنند که اصلا حرف های ما را نشنیده اند. سعی کنید به جای آن که مرتب سر آن ها داد و فریاد بزنید به خودتان بگویید: " در این شرایط من بایبد چه کار کنم؟" به عنوان مثال اگر ناراحت هستید که چرا فرزندتان لباس هایش را در می آورد و به همان صورت نامرتب گوشه ای پرت می کند و شما باید لباس هایش را بشویید و مرتب کنید، همواره به خاطر داشته باشید گه با اعمال خود بهتر می توانید برروی آن ها تاثیر بگذارید.
3- کاری کنید که او احساس قدرت و بزرگی کند.
خدمات ارایه شده به سازمانها
ساعت کاری ما :
- شنبه - چهارشنبه :صبح 9:00 - 14:00 بعدظهر 16:00 - 21:00
- پنجشنبه: صبح 9:00 - 14:00