شخصیت مرزی به زبان ساده
افرادی که به اختلال شخصیت مرزی مبتلا هستند در خلق و خو، رفتار و خود انگاره خود حالت ناپایدار دارند. ویژگی های آن ها خشم شدید بی ثباتی عاطفی مانند اقدام مکرر به خودکشی، رفتارهای خطرناک و خود ویرانگر مانند رانندگی های بی باکانه که نشان از نبود ثبات عاطفی را می دهد.
آن ها نسبت به شرایط محیطی حساس هستند. ترس از رهاشدگی دارند و نمی توانند تنهایی را تحمل کنند. آن ها در مرز بین روان نژندی و روانپریشی قرار دارند.
دلایل ایجاد شخصیت مرزی
ژنتیک
<استرس چیست؟
استرس (فشار و فرسایش)بدن به هنگامی است که با محیط پیوسته در حال تغیرسازگار میشویم;چنین تغیراتی اثرات جسمی و هیجانی بر ما میگذاردو میتواند احساسات مثبت یا منفی ایجاد کند.در صورت مثبت بودن اثرات استرس ما را ناگزیر به عمل می کند, هوشیاری تازه و چشم اندازمهیج جدیدی برای ما به ارمغان می اورد . اثار منفی استرس احساس بی اعتمادی ،طرد ،خشم و افسردگی می آفریند که این احساسات به نوبه خود به مشکلاتی مانند سردرد ، ناراحتی معده ،جوش و خارش پوست ،بی خوابی،زخم معده، فشار خون بالا،بیماری قلبی و سکته مغزی می انجامد .مرگ یک عزیز، تولد یک کودک ،ارتقای شغلی یا ایجاد یک رابطه جدید استرس به دنبال می اورد، چون این تغیرات ما را مجبور به سازگاری مجدد با زندگی خود می کند . سازگاری با شرایط متغیر، بسته به نوع واکنش ما میتواند کمک کننده یا آسیب زننده باشد.
چگونه میتوانم استرس را از زندگی خود حذف کنم ؟
همان طور که گفته شد استرس مثبت بر تازگی و ابتهاج زندگی می افزاید . همه ما با تحمل میزان معینی از استرس زندگی می کنیم . سر رسیدن مهلت ، رقابت ها ، بر خورد ها و حتی ناکامی ها و نگرانی ها به زندگی ها عمق و غنا می بخشند. هدف ما حذف استرس نیست ،بلکه فراگیری چگونگی اداره آن و چگونگی استفاده از آن به منظور کمک به خود است . استرس کمتر از حد ،عامل خمودگی است و در ما احساس خستگی و رخوت بر جای می گذارد. از سوی دیگر استرس مفرط تنش ایجاد می کند. آنچه ما بدان نیاز داریم یافتن سطح بهینه و مطلوبی از استرس است که ما را برمی انگیزد ،ولی ما را در خود غرق نمی کند .
چگونه می توانم بفهمم سطح بهینه استرس برای من چیست؟
تعریف اختلال شخصیت خودشیفته
اختلال شخصیت خودشیفته یکی از مهمترین و شاید بتوان گفت رایجترین انواع اختلالات شخصیتی است که در افراد بروز میکند. شخصیت خودشیفته بخشی از اختلالات شخصیت نمایشی است که فرد در آن خودش را شخصیت بسیار مهم و محور هر چیزی میداند. این افراد خودشان را بسیار خاص و بزرگ میدانند و به شکل اغراقآمیزی، احساس لیاقت و توانایی درباره هر چیزی دارند. این افراد همیشه خودشان را مرکز هر کار، اتفاق و رخدادی، میدانند که دیگران باید به آنها خدمت کنند. از آنجایی که فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته خودش را بسیار مهم و خاص میداند، مشکلات و چالشهای دیگران را بسیار بیارزش و ناچیز میشمارد.
بهترین تعریف از اختلال شخصیت خودشیفته این است که فرد آنچنان خودش را دوست دارد و مهم میداند که جز خودش اشخاص دیگر را نمیبیند و یا اهمیتی به آنها نمیدهد. این اختلال شخصیتی، فرد را در بسیاری از جنبههای زندگی و بهویژه روابط اجتماعی با مشکل مواجه میکند و عموما این افراد از سوی دیگران یک شخصیت غیرقابل تحمل است.
اختلال شخصیت خودشیفته چه ویژگیهایی دارد؟
هر یک از اختلالهای شخصیت با ویژگیهای خاصی شناخته میشوند که کار تشخیص روانشناس یا روانپزشک را نیز آسانتر میکنند. این ویژگیها در شدت و ضعفهای مختلفی بروز میکنند و به تناسب این شدت و ضعفها، فرد رفتارهای خاصی را از خود بروز میدهد. فراموش نکنید که این نشانهها، تاکیدی بر وجود اختلال شخصیت وابسته در فرد نیست و تشخیص قطعی آن تنها در حوزه توانایی روانشناس و روانپزشک متخصص است. از جمله ویژگیهای مهم این اختلال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
&
اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک
ویژگی اصلی افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک، توجه طلبی افراطی می باشد. همه آدم ها توجه را دوست دارند اما نمایشی ها به توجه عطش فراوانی دارند. این گونه افراد فراتر از حد نرمال انتظار توجه دارند و زمانی که به میزان دلخواه مورد توجه قرار نمی گیرند بی قراری می کنند و به شرایط بیشتر اعتراض می کنند. این گونه افراد برای رسیدن به توجه دست به هر کار منطقی و غیر منطقی می زنند؛ از جمله آرایش غلیظ، یعنی آدم هایی که به جای آرایش کردن صورت خود را نقاشی می کنند، از رنگ ها و آرایش های شدید استفاده می نمایند و ادعا می کنند که کارها را از روی مد می کنند
ویژگی های مهم افراد نمایشی
< نشان داده شده است که تعدادی از فشارهای اجتماعی خطر ابتلابه افسردگی را افزایش می دهند .شیوع میزان افسردگی در قشر پایین اقلیت های قومی و آنانی که حمایت اجتماعی یا خانوادگی کمتری دارند،نسبتا بالا است(جنکینز و همکاران 1998)بسیاری از افرادترکیبی از عواملی را که آنان را مستعد افسردگی می سازند تجربه می کنند برای مثال براون هاریس(1978) به این نتیجه رسیدند که زنان طبقه کارگر که دارای سه یا بیشتر از سه کودک بودند محرم رازی نداشتند فاقد شغل خارج از خانه بودند. و آنانی که پدرشان را در کودکی از دست داده بودند بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی بودند.افراد دارای محرومیت اقتصادی تمایل به تجربه رویدادهای منفی تری در زندگی دارند و ممکن است حمایت های اجتماعی و اقتصادی کمتری داشته باشند.ممکن است بیشتر افراد گروهای قومی اقلیت با نا سازگاری های اقتصادی زیادتری مواجه شوند.علاوه بر این آنان ممکن است در معرض پیش داوری و در تعارض با گروه اکثریت باشند که این فشار روانی زیادی را بر آنان تحمیل کند.
به نظر میرسد افسردگی غالبا بعد از برخی رخدادهای تنش زا از قبیل ازدواج یا تولد فرزند واقع می شود.بیشتر فشارهای زندگی حاد نظیر طلاق یا جدایی ممکن است موجب شروع دوره هایی از افسردگی شوند.برعکس یک شبکه حمایت اجتماعی خوب می تواند محافظت کننده باشد.
زنان افسرده نسبت به مردان علائم بیشتری دارند و علائمی مثل احساس بی ارزشی فقدان علاقه و اختلال اشتها را بیشتر از مردان ذکر می کنند.تبیین اینکه چرا زنان بیشتر از مردان افسردگی گزارش می کنند متفاوت است.در وهله نخست شاید یک نوع نادیده انگاری به صورت یک سوگیری باشد.یعنی هیچ شاهدی که نشان گر تفاوت های جنسی باشد موجود نباشد.
تبیین های اجتماعی از این پدیده نشان می دهد که هم اکنون زنان مسئولیت های زیادی بر عهده دارند.معمولا زنان شغل های پایین تری را احراز میکنند و بین شغل و خانه داری سرگردان هستند.یعنی آنان وقتی که از کارهای شغلی روزانه فراغت یافتند به احتمال بیشتری از مردان در نقش منزل داری به کارهای خانگی ادامه می دهند.همچنین زنان ممکن است در معرض فشارهای فرهنگی باشندو این موجب افزایش فشارروانی آنان شود.یک تبیین روان شناختی ترمیگوید که زنان یا احتمال بیشتری از مردان شکست هایشان را به ویژگی های شخصی نسبت می دهند این امر موجب میشود که خود را بیشتر سرزنش کنند و عزت نفس آنان پایین باشد.
علاوه بر این هولن و هوکسما معتقدنند که وقتی مردان شرایطی را تجربه می کنند که ممکن است منجر به افسردگی شود آنان بیشتر از زنان توانایی برگرفتن حواسشان از افکار منفی را دارا می باشند. &
اسکیزوفرنی چیست؟
اسکیزوفرنی نوع اختلال روانی شدید است که بر کل شخصیت تاثیر می گذارد. میزان این تاثیر با سن شروع بیماری مرتبط است. اسکیزوفرنی را می توان به عارضه ای نظیر دیابت تشبیه کرد که طیف شدت آن گسترده است، ولی همه نشانه هایش را میتوان با درمان کنترل کرد. بدین نحو که فردی با دیابت شدید به مصرف قرص یا تزریق انسولین نیاز دارد، در حالی که در نوع خفیفتر که شروع دیررس دارد و احتمال چاقی مرتبط است میتوان با گرفتن رژیم و رسیدن به وزن نرمال و حفظ رژیم محدود از لحاظ کربوهیدرات تمام نشانهها را برطرف کرد. به همین ترتیب نیز، برخی از مبتلایان به اسکیزوفرنی برای کنترل نشانه های بیماری خود باید همیشه دارو مصرف کنند، برخی دیگر برای دوره محدودتری نیاز به دارو دارند، و بالاخره عده ای نیز که بیماری آنها در پی استرس حاد، نظیر بیماری جسمی یا زایمان شروع شده، ممکن است طی مدت زمان نسبتا کوتاهی بهبود بالینی کامل پیدا کنند.
الف) روان پریشی شیدایی – افسردگی ( مانیک – دپرسو): و
ب) اسکیزوفرنی
اختلال شخصیت بی ثباتی مرزی
از این افراد برای انتخاب همسر دوری کنیم
یکی از شایع ترین بیماری های شخصیتی اختلال شخصیت مرزی می باشد رفتار بیمار مرزی بی نهایت غیر قابل پیش بینی است این افراد نوسان خلق زیاد دارند لحظه ای اهل بحث و مجادله لحظه ای دیگر افسردگی و زمان دیگر از فقدان هرگونه احساس هستند این بی ثباتی دائمی در روابط با افراد دیگر، بی ثباتی در هویت، بی ثباتی در عواطف و رفتارهای ناگهانی به ویژه به صورت شدید خشم و پرخاشگری بروز می کند که این بی ثباتی ها با روابط شغلی، دوستی و زناشویی سازگاری ندارند بچه هایی که زیر سه سالگی از مادر دور بودند حال به دلیل ( بیماری )، ( بستری بودن) ، مرگ والدین خشونت های خانوادگی بچه هایی که دلبستگی ایمن در آنها شکل نگرفته باشد مبتلایان این بیماری هستند از بارزترین نشانه های این افراد اعتیاد به مواد مخدر ، الکل، قمار ، رفتارهای پرخطر ورابطه جنسی که میتونن بدون مراقبت از خود و بدون ترس از بارداری و بیماری مقاربتی ، با افرادی که خوب نمیشناسند رابطه جنسی برقرار کنند. بیماران مرزی شاخکهاشون بیشتر نسبت به پارتنرشون حساس و به اصطلاح شکاک و کنترل گر و انحصار طلب هستند مرتبا می خواهند مطمئن شوند و همین امر باعث طرد شدن پارتنر شون و جدایی آن ها می شود. اگر مطابق میلشون باهاشون رفتار شود سرخوش و سر حال اما با کوچک ترین بی توجهی قیامت به پا می کنند بعد از خراب شدن رابطه شان یا دچار افسردگی شدید می شوند و مرتبا نشخوار فکری دارند که چه آدم مزخرفی هستند همین امر باعث می شود ریسک خودکشی در این بیماران 50 برابر بیشتر نسبت به افراد عادی باشد و ¾ مبتلایان به این اختلال زنان تشکیل می دهند حتما تحت نظر درمان داروئی و روان درمانی باید باشند.
اختلال شخصیت پارانوئید
اختلال شخصیت پارانوئید: یک اختلال رایج است که مردم را به خود مبتلا می کند، افراد مبتلا به شخصیت پارانوئید همیشه درباره ی دیگران شکاک هستند و به آنها اعتماد ندارند. آنها حرفهای بدون منظور دیگران را ترسناک و اضطراب آور می یابند و نیاتشان را بدخواهانه تلقی می کنند.
مبتلایان به اختلالات شخصیت پارانوئید در هر رویدادی به جست و جوی یک تهدید پنهان می پردازند و عدم اعتمادشان به دیگران فراگیر و غیرقابل تغییر است. اگر کسی بگوید که تفسیر پارانوئیدی آنها از رویدادها ممکن است اشتباه باشد، به خود گوینده نیز شک می کنند و اعتمادشان را از دست می دهند. به همین دلیل، افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید از دوستی های نزدیک اجتناب می ورزند، ناگهان از دست دیگران خشمگین می شوند و نسبت به آنها پرخاش می کنند و آنقدر به دیگران بدبین و بی اعتماد می شوند که نمی توانند کار خود را به خوبی انجام دهند. این افراد اغلب فکر می کنند که دیگران به آنها خیانتی عمیق و برگشت ناپذیر مرتکب شده اند، هر چند برای اثبات آن هیچ سند عینی ندارند. آنها حتی گفته های تحسین آمیز و با حسن نیت دیگران را ایراد جویی تلقی می کنند. مثلا اگر کسی به افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئیدی پیشنهاد کار بدهد، این طور تفسیر خواهند کرد که پیشنهاد کننده به طور غیر مستقیم می خواهد نشان دهد که آنها بیکار هستند یا در شغل فعلی خود موفق نیستند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید همیشه گوش به زنگ هستند تا نیات بدخواهانه ی دیگران را کشف کنند، کینه به دا می گیرند، به محض آنکه فکر می کنند کسی از آنها ایراد گرفته است به او حمله می کنند، مردم را حسود می دانند و برای اثبات حرف خود، دلایل سطحی و بی منطق ارایه می دهند. آنها فکر می کنند که در مقابل افراد بدخواه باید از خود دفاع کنند و به همین دلیل معتقدند که باید روی اطرافیان به شدت کنترل داشته باشند و در نتیجه، از آنها به دادگاه شکایت های حقوقی می کنند. همچنین دیگران را مسئوول همه ی مشکلات زندگی خود می دانند.
فشار روانی(استرس)
فشار روانی چیست؟
پاسخ بدن به محرکهای بیرونی و درونی فشار روانی نامیده میشود.رهاسازهای بیرونی فشار روانی شامل تغییر شغل، نقل مکان به یک شهر جدید، ازدواجف مرگ شخص محبوب و وجود یک بیماری درخانواده می باشد.حوادث شادی آور به همان اندازه غمبار می تواند فشارزا باشد.محرک های درونی شامل ناراحتیهای جسمانی و یا روانی است.
ویژگی شخصیتی از قبیل نیاز به بی نقص گرایی یا بدست آوردن رضایت دیگران نیز میتوانند فشارآفرین باشند.فشار روانی می تواند هم واکنش های مثبت و هم منفی ایجاد کند. بعنوان نمونه شاید به دلیل احساس بی کفایتی میل به بی نقص بودن داشته باشید و در نتیجه فشار دائمی که برخود وارد می کنید درنهایت به ضرر خودتان تمام می شود.از سوی دیگر ممکن است شما فشار را بصورت مثبت تجربه کنید و در نتیجه به شدت بهم ریخته شده و مولد باشید و بتوانید بیش از آنچه که درشرایط معمولی می توانستید موفقیت بدست آورید.
چرا فشار روانی آسیب رسان است؟
اختلالات شخصیت
ویژگی اختلال شخصیت مادام العمر بودن آن و رفتارهای تکراری، نابهنجار و اغلب ناکام کننده فرد مبتلا به آن است. این اختلالات به حدی عمیق بوده و در لایه های زیرین شخصیت فرد بیمار ریشه دوانیده اند که وی هیچ گونه آزاری از آنها نمی بیند و بر عکس، رفتار خود را صحیح دانسته و دیگران را مسئول شکست ها و مشکلات خود می داند.
فرد مبتلا به اختلالشخصیت هیچ گونه انگیزه و تمایلی به بهبود نداشته و معمولا در برابر انتقادات و اعتراض دیگران به این جمله بسنده می کند که «من همین هستم که هستم".
اما انواع اختلال شخصیت کدامند و ویژگی های عمده هر یک چیست؟
اختلالات شخصیت را اغلب به سه دسته تقسیم می کنند که هر کدام در برگیرنده انواعی از این بیماری است:
اختلالات دسته الف:
مبتلایان به اختلالات دسته اول اغلب عجیب و غیرعادی به نظر می رسند.
این دسته از اختلالات شامل سه مورد زیر است:
بیشتر...
ویژگی های شخصیت اجتنابی
به سبب ترس از انتقاد، عدم تایید یا طرد، از فعالیت هایی که نیاز به تعامل با افراد زیادی داشته باشد، اجتناب می کند.
جز با افراد خاصی که از آنها خوشش می آید، مایل به ارتباط با فرد دیگری نیست.
به سبب احساس شرم و یا ترس از تمسخر، از بین دنیای درون خود حتی به افرادی که با آنها رابطه نزدیک و صمیمانه نیز دارد، خودداری می کند.
در موقعیت های اجتماعی همواره به این فکر می کند که مبادا مورد انتقاد یا طرد واقع شود.
به سبب احساس، بی کفایتی ، از حضور در موقعیت اجتماعی جدید اجتناب می ورزد یا در صورت حضور در آن ، احساس ناراحتی می کند.
به سبب احساس کهتری، خود را فاقد مهارت اجتماعی لازم می داند.
غالبا به خاطر اجتناب از احساس شرمندگی ، از ورود به فعالیت ها جدید و ناشناخته اجتناب می ورزد.
شخصیت اجتنابی چگونه شکل می گیرد؟
فرد اجتنابی در دوران کودکی خود معمولا خجالتی و آرام بوده است. این گونه افراد حتی در کودکی نیز از حضور در میان جمع و فعالیت های گروهی اکراه داشته و از اینکه در برابر نگاه دیگران قرار گیرند، احساس ناراحتی می کرده اند. چنین کودکی ممکن است که از رفتن به مدرسه خودداری کند، چرا که او از تعامل با دیگران در مدرسه احساس ناراحتی می کند و از اینکه در موقعیتی قرار گیرد که هیچ ضمانتی برای پذیرش کامل او وجود ندارد، وحشت دارد. شخصیت اجتنابی همچون دیگر اشکال کمرویی ریشه ژنتیکی نیز دارد و بنابراین ، از کودکی به بزرگسالی امتداد می یابد.
بنابراین ، محیط زندگی دوران کودکی تاثیر به سزایی در شکل گیری شخصیت اجتنابی دارد. افراد اجتنابی غالبا دارای والدینی با تاریخچه اضطراب و ترس که داشته اند، در حمایت و مراقبت از آنها افراط کرده باشند. همچنین این نوع والدین ممکن است در قبال موقعیت های اجتماعی مختلف، به وسیله فوبی اجتنابی یا ترس شدید، از خود واکنش نشان می داده اند و بدین ترتیب ، ترس از موقعیت های اجتماعی را به طور ناخواسته به کودک خود القا کرده باشند.
شخصیت اجتنابی در نقش شریک زندگی
زندگی مشترک با فردی دارای شخصیت اجتنابی بایستی خسته کننده باشد. این طور نیست؟ اگر صادقانه بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، بایستی بگوئیم: ((آری)) چرا که شخصیت اجتنابی همواره نیاز به اطمینان دهی و پذیرش غیر مشروط دارد. همسر شما همواره خواهان تایید عشقی غیر مشروط از جانب شما خواهد بود، بدون اینکه خودش نیز چنین مسئولیتی را در رابطه با شما در خود احساس کند. هیچ مقدار اطمینان دهی و ابراز عشق و علاقه او را راضی نخواهد ساخت. به همین دلیل در نهایت شما از یک سو در نتیجه تلاش بی وقفه در جهت ارضای نیازهای او و از سوی دیگر به دنبال نادیده گرفتن نیازهای عاطفی و اجتماعی خودتان، دچار احساس خستگی ، خشم و رنجش خواهید شد. حتی در همان اوایل آشنایی نیز کمرویی شخصیت اجتنابی و هراس او از ایجاد رابطه صمیمانه تر می تواند برا شما ناراحت کننده باشد، چرا که تمام زحمت رابطه مزبور را برروی دوش خود احساس می کنید، این شما هستید که به او تلفن می کنید ، قرار ملاقات می گذارید و یا در حسرت شنیدن کلمه ای عاشقانه و محبت آمیز از سوی او می گذارید. همچنین شما ممکن است متوجه شوید که اضطراب همسر شما و هراس او از اعتماد به دیگران به شما نیز سرایت کرده است.
همچنین شاید شما متوجه شده باشد که فعالیت اجتماعی شما در مقایسه با دوران قبل از زندگی با همسرتان، محدود تر شده است. او همواره شما را از حضور در فعالیت اجتماعی ترسانده و بر حذر می دارد، چیزی که در ابتدا گمان می کردید از روی محبت و دلسوزی به شما می گوید، در حالی که اکنون آن را به شیوه کسل کننده او در زندگی نسبت می دهید. شخصیت اجتنابی، غالبا شیوه زندگی خود را به گونه ای تعیین می کند که هر چه بیشتر از تعامل با دیگران دوری کرده و از صدمات احتمالی ( به طور مثال طرد و تمسخر) ناشی از رابطه با آنها در امان بماند. یک محبوب اجتنابی نسبت به دیگران مشکوک است و همواره انتظار دارد که از سوی آنها مورد آزار و تحقیر قرار گیرد. بنابراین، هر نوع شوخی یا جوکی می تواند برای او آزار دهنده تلقی شود و بار دیگر به خودش ثابت کند که دیگران قابل اعتماد نیستند و قصد طرد و تحقیر او را دارند. اگر از سوی شما، یا فرد دیگری ، کوچیکترین انتقادی به او شود، او به شدت احساس طرد و آزار خواهد کرد. در نتیجه، شما ممکن است به این احساس برسید که از گفتن بسیاری از حرف ها به او خودداری کنید.
علل دمانس
علل ایجاد آلزایمر هنوز ناشناخته اند.
نتایج تحقیقات نشان داده اند که بسیاری از عقاید مرسوم در رابطه با این بیماری، اشتباه می باشند.
مواردی که مسبب ایجاد بیماری نیستند
استفاده بیش از حد از مغز
هیچ مدرکی مبنی بر اینکه زیاد فکر کردن می تواند منجر به دمانس گردد وجود ندارد. با فعالیت های ذهنی مغزتان آسیب نمی بیند و فرسوده نمی گردد.
اتفاقات پر استرس زندگی
دمانس به دنبال تغییرات ناگهانی و عمیقی مانند سوگواری، طلاق، عوض کردن محل سکونت، تصادف یا بستری شدن در بیمارستان ایجاد نمی شود. گرچه چنین اتفاقاتی می توانند یک دمانس پنهان را آشکار سازند، به این ترتیب که مثلا اگر بیمار تا آن لحظه با دمانس خود سازگاری داشته، با مواجهه با اتفاق مذبور، زمینه ای فراهم می گردد که برخی علایم پنهان بیماری اش بروز کنند. در چنین مواقعی ممکن است اینطور به نظر بیاید که بیماری در نتیجه آن اتفاق ایجاد شده است، در حالیکه بیماری از قبل شکل گرفته و آن اتفاق صرفا زمینه ساز بروز علایم و جلب توجه دیگران به این علایم، شده است.
مشکلات روانی
<6 ترسی که باعث میشه نتونیم رشد و تغییر کنیم!
12 مهر 1399 نوشته شده توسط مرکز روانشناسی و مشاوره آرام6 ترسی که باعث میشه نتونیم رشد و تغییر کنیم!
1-ترس از شکست خوردن !
ندای درونی: اگر موفق نشوم؟
اگه سقوط کنم؟
2- ترس از مسیر اشتباه:
ندای درونی:
اگه به هدفم برسم اما بعد متوجه بشم که این هدفم نبوده...
3- ترس از رها کردن دلبستگی ها، خاطرات و پشت سر گذاشتن تموم چیزهای آشنا
4- ترس از اعتماد کردن دوباره!
ترس از اینکه به شرایط و اوضاع تسلط نداشته باشین!
5- ترس از دست دادن اطرافیانتان!
<من اخیرا اسامی افراد را فراموش می کنم. همین هفته پبش به یکی از کسانی که پایین خیابانمان زندگی می کرد برخوردم . من کاملا او را بجا آورده بودم، اما نمی توانستم نامش را بخاطر بیاورم. خیلی خجالت کشیدم. اخیرا چنین مشکلاتی خیلی بیشتر برایم اتفاق می افتند و نگرانم کرده اند. آیا وضعیتم و خیکم تر خواهد شد؟ آیا من دچار آلزایمر شده ام؟ آیا کم کم دارم خرفت می شوم؟
چنین مشکلاتی بسیار متداولند و اغلب افراد متوجه می شوند که با بالا رفتن سن، حافظه شان ضعیف تر و ضعیف تر می شود و ممکن است مانند مثالی که زدیم، کسی را ملاقات کنند که چهره اش برایشان بسیار آشناست، اما نتوانند نام او را بخاطر بیاورند.
ضعف حافظه، معمولا در رابطه با بخاطر آوردن اسامی شدیدتر است. البته کسی که در بخاطر آوردن اسامی افراد مشکل دارد، ممکن در موارد دیگری مثل به خاطر آوردن قرارهای ملاقات، کارهایی که باید انجام دهد، لیست خرید و یا محلی که کلید یا عینکش را گذاشته است نیز، دچار مشکل شود.
تکرار شدن خطاهای حافظه، فرد را نگران می کند و ممکن است تصور کند که دچار آلزایمر شده و یا دارد خرفت می شود.
حافظه شما چگونه کار می کند
تصور کنید که یک روز صبح، دوستی، شما را به خانمی بنام موریل پریچت معرفی می کند. همان روز، شما دوباره با این خانم ملاقات می کنید و می گویید: " سلام موریل، ما همین امروز صبح با هم آشنا شدیم" بدیهی است که شما نام این خانم را به خاطر می آورید ، اما چگونه؟
علی رغم بسیاری از مطالعات علمی و اطلاعات زیادی که تاکنون بدست آورده ایم، هنوز نکات کشف نشده بسیاری در رابطه با نحوه کارکرد حافظه وجود دارند. یکی از بهترین راه ها برای تشریح نحوه عملکرد حافظه، این است که آن را به سه مرحله تقسیم کنیم:
دریافت اطلاعات جدید
در مرحله اول، حافظه شما می بایست اطلاعات جدید را دریافت نماید. وقتی دوستتان شما را به موریل معرفی می کند، نام و چهره او را به خاطر می سپارید. در واقع، مغز این اطلاعات را دریافت کرده و آنها رات به محل ذخیره سازی خاطرات می فرستد.
ذخیره سازی
در این مرحله، مغز اطلاعات جدید را بایگانی می کند. نام موریل و چهره او در حافظه ثبت می شوند.
<خدمات ارایه شده به سازمانها
ساعت کاری ما :
- شنبه - چهارشنبه :صبح 9:00 - 14:00 بعدظهر 16:00 - 21:00
- پنجشنبه: صبح 9:00 - 14:00