باورها و تصورات غلط از ازدواج
1-به هر ترتیبی که شده است بایستی ازدواج کرد.
در گذشته برای بقای نسل و زنده ماندن امری واجب و یک هدف بود و به همین دلیل حتی اگر فرد مناسبی پیدا نمی شد، فرد بایستی تن به هر ازدواجی می داد. اما امروزه فلسفه ازدواج کاملا تغییر کرده است و ازدواج نه یک هدف بلکه وسیله ای برای تکامل و از من درآمدن و به ما تبدیل شدن است.
امروزه هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که بدلیل مشکلات مالی و یا مسایل دیگر، دختری 20 ساله به عقد پیرمردی 50 ساله درآید و یا چون هنوز خواهر بزرگتر ازدواج نکرده خواهر کوچیکتر ازدواج نکند و یا اینکه چون سن دختر بالا رفته .....
2- ازدواج حلال مشکلات فرد است.
اگر فردی گوشه گیر، منزوی و یا افسرده هستید و احساس تنهایی می کنید، اگر بی مسئولیت و سر به هوا هستید، اگر آدمی خشمگین و یا شکاک و یا خوش گذران هستید و یا اصولا اگر دچار هر نوع اختلال روانی و یا شخصیتی هستید، ازدواج نه تنها دارو نخواهد بود بلکه سمی است که نه تنها شما، بلکه زندگی دیگری را نیز به خطر می اندازد. اولین شرط لازم برای یک ازدواج موفق و خوب، داشتن سلامت روحی روانی است. اگر فرد حداقل آمادگی لازم برای ازدواج نداشته باشد بدون شک با ازدواج مشکلات زندگی اش دو چندان خواهد شد و صدمات ناشی از آن چند صد برابر ناگوارتر از مجرد ماندن خواهد بود.
3- بچه باعث تقویت رابطه زناشویی و گرم کردن زندگی می شود:
بسیاری از مطالعات نشان داده اند که با به دنیا آمدن اولین بچه معمولا فاصله میان زن و شوهر بیشتر می شود و ثانیا پرورش سالم یک کودک نیازمند محیطی آرام و عاری از تنش و همکاری و هماهنگی پدر و مادر است و اگرچه بدلیل احساس مسئولیت، حضور بچه ها باعث کاهش میزان طلاق می شود ولی در طولانی مدت چیزی جز زندگی باری به هرجهت و بی روح باقی نخواهد گذاشت، فرزند زمانی باعث گرمی بیشتر زندگی می شود که زوجین پیوند عاطفی و عمیقی با یکدیگر داشته باشند.
توجه: تا زمانی که مشکلات جدی زناشویی خود را حل نکرده اید و بطور عقلانی و عاطفی مطمئن نشده اید که زندگی اشتراکی تان پایدار خواهد ماند، بهتر است از فکر بچه دار شدن صرفه نظر کنید.
4- کلید پایداری و بقای زندگی زناشویی، شانس خوب و داشتن عشق رمانتیک است.
برخی اعتقاد دارند که ازدواج همچون یک هندوانه است که تا نبریدش معلوم نخواهد بود قرمز و خوشمزه است یا کال و بیمزه، بلی اگر به پنجاه یا صد سال قبل برگردیم که در زمان سفره عقد خانم دیگری را بجای همسر انتخابی می نشاندند این حرف تا حدی صادق خواهد بود. اما به یمن پیشرفتهای علمی، پیشرفتهای اقتصادی و تحولات فرهنگی اجتماعی این امکان فراهم شده است تا با آگاهی و ارتباط کوتاه مدت و در صورت لزوم مشاوره قبل از ازدواج در اکثر موارد دست به انتخاب درست جفت و همسر مناسب خود زد.
اگرچه اولین شرط لازم یک ازدواج خوب و موفق وجود عشق رمانتیک است. به عبارتی دیگر، داشتن شوق و هیجان و کشش احساسی و جنسی به طرف مقابل، ولی برای تداوم و پایداری زندگی اشتراکی کافی نیست. زیرا همانطور که گفته شد این مرحله در بهترین شرایط بیش از یکسال تداوم نخواهد یافت. مهمترین مولفه های ثبات یک زندگی زناشویی، آگاهی، همدلی، همراهی، صمیمیت، ملاک ها و ارزشهای تقریبا یکسان و تعهد هستند .